اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ارباب

نویسه گردانی: ʼRBAB
ارباب . [ اِ ] (ع مص ) نزدیک چیزی شدن . || پیوسته بودن و ادامه یافتن باد جنوب . || ادامه یافتن بارش ابر. || اقامت نمودن در جائی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ملازم گشتن و انس و محبت یافتن ماده شتر به فحل یا به فرزند خود. (از ذیل اقرب الموارد بنقل از لسان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
احترام به ارباب رجوع، پاسخگویی مناسب به درخواست‌های او و راه‌اندازی کارش در اسرع وقت. این عبارت در ادبیات حکومتی بسیار به کار می‌رود و برای رفع نقیصه‌...
یعنی مرتضی پسر ارباب حسین/ در بسیاری از شهر های ایران هنوز افراد را به نام پدرشان یا مادرشان میشناسند
علی آباد ارباب علی . [ ع َ دِ اَ ع َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان گرمسیر شهرستان اردستان واقع در 21 هزار و پانصد گزی شمال باختری اردستان ...
هاشم آباد ارباب کیخسرو. [ ش ِ دِ اَ ک ِ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) دهی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران ، واقع در 15 هزارگزی شمال باختری شه...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.