اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ارته باذ

نویسه گردانی: ʼRTH BAḎ
ارته باذ. [ اَ ت َ ] (اِخ ) ۞ یا اَرتاوَزْد ۞ . نام بسیاری از شاهان ارمنستان و مشهورترین آنان ، پسر تیگران (50 ق . م .) است . وی آنتوان را بفریفت و در جنگی که بر ضد پارت ها کرد شکست یافت و سپس تریمویُر روم او رابمصر کشاند و در آنجا کلِه اُپاتر فرمان داد او را بسال 30 ق . م . بکشتند. و رجوع به ایران باستان ص 2301و 2352 شود. || ارته باذ (آرداوازت - آرتاوازت ) پسر اردشیر (آرداشس ). وی پس از پدر پادشاه ارمنستان شد. وی از آرارات (آغری داغ ) همه ٔ برادرانش را راند، تا آنان در صفحه ای که متعلق بپادشاه است سکنی نکنند. او فقط «دیران » را، که جانشینش بود، نگاه داشت زیرا پسر نداشت . پس از چند روز سلطنت ، ارداوازت ، هنگامی که بشکار میرفت بعلت دوار که او را دست داد بچاهی افتاد و درگذشت . (ایران باستان ص 2587 و 2588).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
ارته باذ. [ اَ ت َ ] (اِخ ) ۞ اَرتاباذ. اَرتاباز. اَردَباز. نام چند تن ایرانی :1 - فرمانده سپاه خشیارشا. وی در جنگ خشیارشا با یونانیان ، شرکت ...
ارته باذ. [ اَ ت َ ] (اِخ ) از بزرگان پارس معاصر کوروش بزرگ هخامنشی . وی خود را از بنی اعمام کوروش میدانست . وی از جانب کوروش نزد مادیها فرس...
ارته باذ. [ اَ ت َ ] (اِخ ) یکی از مادیها و از دوستان کوروش بزرگ هخامنشی که در مسابقه ٔ اسب دوانی در حضور کوروش پیروز شد. (ایران باستان ص 4...
ارته باذ. [ اَ ت َ ] (اِخ ) پسر فَرناس معاصر خشیارشا. او در دربار ایران مورد توجه بود و خشیارشا را تا هلس پونت با شصت هزار تن مشایعت کرد و چون ...
ارته باذ. [ اَ ت َ ] (اِخ ) والی کیلیکیه بزمان اردشیر اول هخامنشی . (ایران باستان ص 931 و 932).
ارته باذ. [ اَ ت َ ] (اِخ ) از سران معاصر اردشیر دوّم هخامنشی . وی یکی از سه سردار ایرانی است که با آری ُ بَرزَن همدست شده بر اردشیر دوم یا...
ارته باذ. [ اَ ت َ ] (اِخ ) والی فریگیه ٔ سفلی (فریگیه ٔ هلس پونت ) بزمان اردشیر سوم هخامنشی . وی در 356 ق . م . بر او یاغی شده ، خارِس نام آتن...
ارته باذ. [ اَ ت َ ] (اِخ ) از سران وُلاة عهد داریوش سوم هخامنشی و او پدر سه دختر بود:1 - بَرسین زن مِم نُن سردار یونانی اُخُس که بعد زن غ...
ارته باذ. [اَ ت َ ] (اِخ ) پدر کُفِس که در زمره ٔ آژِما (قراولان خاصه ) اسکندر پذیرفته شد. (ایران باستان ص 1885).
ارته باذ. [ اَ ت َ ] (اِخ ) آراداوازت . از ولاة ارمنستان . موسی خورِنی گوید (بند 78): چون اردشیر خبر یافت که یکی ازولاة ارمنی فرار کرده و پسر ...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.