ارس القس . [ اَ رُ سُل ْ ق ِ ] (اِخ ) ۞ او در صنعت کیمیا بحث کرده و گویند بعمل اکسیر تام ّ دست یافته است . (ابن الندیم ).
ارس در فارسی به چم(معنای) گشاده لوز روس و اروس است. در اروپا به این گونه درها گیوتین می گویند. استاد پیرنیا واژه ارسی را پارسی می داند برابر گشاده و ب...
بنات عرس . [ ب َ ت ُ ع ِ ] (ع اِ مرکب ) ج ِ ابن عرس . مذکر ومؤنث در جمع یکسان است . (منتهی الارب ). رجوع به ابن عرس شود.
ارس بزان . [ اَ س ِ ب ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چرک کنج چشم بز کوهی و گاو کوهی ، و آن کار تریاک فاروق کند و آنرا بعربی تریاق الحیة خوانند...
چشمه ٔ ارس . [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ی ِ اَ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از رود ارس که در سرحد شمالی ایران جاری است : چو دختر آمدم از بع...
یکی از مراسمی که در شبه قاره (هند، پاکستان و بنگلادش) بین مسلمانان رواج دارد، برگزاری مراسم عرس است. عرس به عنوان جشن است ولی در اصطلاح رایج بین مسلما...
27 آذر سالروز درگذشت مولوی، «روز عُرس»، وصال جاودانه مولوی با معشوق نامیده شده است.
مراسم روز عرس همه ساله از اول تا هفدهم دسامبر در شهر قونیه و در ب...