ارزی
نویسه گردانی:
ʼRZY
ارزی . [ اَ ] (ص نسبی ) منسوب به ارز، از قرای طبرستان .
واژه های همانند
۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
عرضی . [ ع َ رَ ضی ی ] (ص نسبی ) منسوب به عَرَض .رجوع به عَرَض شود. || در اصطلاح منطق ، عارضی . مقابل جوهری . مقابل ذاتی . مقابل غریزی . ...
عرضی . [ ع ِ رِض ْ ضا ] (ع اِمص ) شادمانی . (منتهی الارب ).نوعی راه رفتن با میل و عدول . (از اقرب الموارد).
عرضی . [ ع ُ ضی ی ] (ع ص نسبی ) آنکه بر زین نشستن و ثبات نتواند. (منتهی الارب ). کسی که بر روی زین سست نشسته باشد. (ناظم الاطباء). کسی ...
عرضی . [ ع ُ ] (ص نسبی ) نسبت است به عرض ، که آن شهر کوچکی است در صحرا بین فرات و دمشق ، از اعمال حلب . و چند تن از دانشمندان بدانجا منسو...
عرضی . [ ع ُ ] (اِخ ) عمربن عبدالواهاب بن ابراهیم عرضی شافعی قادری . مفتی و محدث و فقیه عصر خویش در حلب وی به سال 950 هَ . ق . متولد شد....
عرضی . [ ع ُ ] (اِخ ) محمدبن عمربن عبدالوهاب حلبی عرضی ، مکنی به ابوالوفاء. مفتی شافعی ها در حلب . وی به سال 993 هَ . ق . در این شهر متولد...
راهی که از عرض یک مسیر طی شود
حصار ارضی . [ ح ِ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خرقان غربی بخش آوج شهرستان قزوین .واقع در 54هزارگزی شمال باختر آوج و 29هزارگزی راه عمومی ...
نفس ارضی . [ ن َ س ِ اَضی ی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) فیلسوف هرگاه که گوید نفس ارضی معنی آن خواهد که قوتی است که آغاز قوتها وحرکتهاء گون...
واحدعرضی . [ ح ِ دِ ع َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )در اصطلاح فلسفه ٔ قدیم واحد عرضی واحد مجازی است و بر دو قسم است یکی آنچه ظاهرالتکثر است ...