ارسی
نویسه گردانی:
ʼRSY
ارسی . [ اُ رُ ] (ص نسبی ) روسی . اهل روسیه . از روسیه : قند اُرُسی . || (اِ) کفش . پاپوش . چَموش . قسمی کفش پاشنه دار. نوعی از کفش که از چرم دوزند. || قسمی در که عمودی باز شود. قسمی در که گشودن و بستن آن به بربردن و فرودآوردن است برخلاف درهای عادی که بیک سوی بدو سوی یمین و شمال باز و فراز شود. در که وقت گشادن بسوی بالا کشند و گاه بستن فرودآرند. دری از اطاق که درگاه آن رو بصحن باشد و دارای چارچوبی بود که این در در جوف آن حرکت کرده بالا و پائین رود.
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ارثی . [ اَ ثا ] (ع ص ) مردی که استواری و اِحکام کار را نتواند. (منتهی الارب ).
عرصی . [ ع َ صی ی ] (ص نسبی ) منسوب به عرصة. و بنواسحاق یعنی فرزندان اسحاق بن عبداﷲبن جعفربن ابی طالب بن عبدالمطلب بدانجا منسوبند. (از معج...