اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ازت

نویسه گردانی: ʼZT
ازت . [ اَ زُ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ (از یونانی ، مرکب از ((اَ))، حرف نفی + زُئه ، حیات ) دمی ۞ باشد بسیط و بیرنگ و بی بو و بی طعم . چهارخمس ترکیب هوا از ازت است . یک لیتر ازت 1/258 گرم وزن دارد و وزن مخصوص آن 5/976 است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
عِزّتِ نَفس. مناعت. شرافت. (منبع: فرهنگ فارسی معین). استکبار. مناعتِ طبع. عالیجنابی: "و فایده در تعلم حرمت ذات و عزت نفس است." (کلیله و دمنه). "در ...
این اصطلاح تازى (اربى) است و سپارش مى شود بجاى آن از این ساخته هاى پیشنهادى بهره جویید ؛ منومندى Manomandi ( من(ضمیر اول شخص) + اومند(مند : پسوند)...
علی عزت . [ ع َ ع ِزْ زَ ] (اِخ ) ابن بدوی مصری . وی ریاضیدان بود و مدتی در مدرسه ٔ مهندسخانه ٔ خدیویه علوم ریاضی را تدریس میکرد. و در ششم ...
عزت آباد. [ ع ِزْ زَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کزاز پائین بخش سربند شهرستان اراک . سکنه ٔ آن 100تن . آب آن از چشمه ٔ محلی و رودخانه ٔ طوره . مح...
عزت آباد. [ ع ِزْ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان دابو از بخش مرکزی شهرستان آمل . سکنه ٔ آن 110تن . آب آن از رودخانه ٔ هراز. محصول آن برنج ، کنف ،...
عزت آباد. [ ع ِزْ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل . سکنه ٔ آن 117 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و حبوب است . (...
عزت آباد. [ ع ِزْ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کشکوئیه ٔ شهرستان رفسنجان . سکنه ٔ آن 600 تن . آب آن از دو رشته قنات . محصول آن غلات ، لبنیات ، پ...
عزت جستن . [ ع ِزْ زَ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) جستجوی ارجمندی . سرافرازی خواستن . (فرهنگ فارسی معین ).
عزت یافتن . [ ع ِزْ زَ ت َ ] (مص مرکب ) ارجمند شدن . عزیز گشتن . دارای قدر و ارزش شدن . حرمت و اعتبار یافتن : عزیزی که هر کز درش سر بتافت به ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.