اژیر
نویسه گردانی:
ʼŽYR
اژیر. [ اَ ] (ص ) هوشمند. زیرک . فطن . عاقل . (برهان ). دانا. || پرهیزکار. (برهان ). رجوع به آژیر شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
آژیر. (ص ) محتذر. حَذِر. برحذر. محتاط. بپرهیز : کنون باید آژیر بودن ز شیرکه در مهرگان بچه دارند زیر. فردوسی .که برگشت از اینگونه افراسیاب همانا...
آژیر /'āžir/ معنی ۱. صدایی خاص و ممتد برای باخبر کردن دیگران از حادثه. ۲. دستگاهی که صدا را برای هشدار و تحذیر ایجاد میکند. ۳. [قدیمی] باهوش؛ هوشمند؛...