استوار. [ اُ ت ُ ] (ص ) (از پهلوی استوبار ۞ یا هستوبار ۞ ، به معنی معتقد و ثابت قدم ) پایدار. ثابت . ۞ پابرجا ۞ . پای برجا. استوان . (رشیدی )...
پی استوار. [ پ َ / پ ِ اُ ت ُ ] (ص مرکب ) که دارای پی و عصب محکم است : معزی ؛ مرد درشت و پی استوار. (منتهی الارب ).
حجت استوار. [ ح ُج ْ ج َ ت ِ اُ ت ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایت از کتب آسمانی است عموماً و قرآن کریم خصوصاً. (برهان قاطع). قرآن . (مجموعه...
اصل استوار. [ اَ ل ِ اُ ت ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عروةالوثقی . (یادداشت مؤلف ).
شارل استوآر. (اِخ ) چارلزستوآرت شارل اول پادشاه بریتانیای کبیر از خاندان ستوآرت ها. رجوع به شارل اول شود.
شارل استوآر. (اِخ ) یا چارلز استوا آرت (میجر...) ۞ ناشر ترجمه ای از کتاب جعلی «تزوکات و ملفوظات تیمور» که آن را با یادداشتهای زندگی تیمور ...