اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسکافی

نویسه گردانی: ʼSKAFY
اسکافی .[ اِ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ خطیب اسکافی مکنی به ابی عبداﷲ. ادیب لغوی . رجوع به محمدبن عبداﷲ خطیب اسکافی و معجم المطبوعات و روضات الجنات ص 560 ببعد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
اِسْکافی‌، ابوالقاسم‌ علی‌ بن‌ محمد (د ح‌ ۳۴۳ق‌/ ۹۵۴م‌)، دیوان‌ سالار و ادیب‌ عصر سامانی‌. به‌ گفتۀ ثعالبی‌ در یتیمۀ الدهر، اسکافی‌ از مردم‌ نیشابور ب...
علی اسکافی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن محمد اسکافی نیشابوری ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به ابوالقاسم اسکافی شود.
کاتب اسکافی . [ ت ِ اِ ] (اِخ ) ابوعلی محمدبن احمدبن جنیدبغدادی مشهور به ابن جنید. از اعاظم فقهای امامیه و اکابر علمای دینیه و از مشایخ شی...
کاتب اسکافی . [ ت ِ اِ ] (اِخ ) محمدبن همام بن سهل یا سهیل کاتب مکنی به ابوعلی شیخ اجل اقدم ثقه و جلیل القدر و کثیرالروایه و از مشایخ ...
خطیب اسکافی . [ خ َ ب ِ اِ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ خطیب اسکافی متولد 420 هَ . ق . عالم بادب و لغة و از اهل اصبهان بود. ابتداء کفشگر بود و سپس خ...
ابوحنیفه ٔ اسکافی غزنوی . [ اَ ح َ ف َ ی ِ اِ ی ِغ َ ن َ ] (اِخ ) ابوالفضل بیهقی در تاریخ خود آورده است که : در این روزگار که تاریخ اینجا رسان...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.