اسکافی
نویسه گردانی:
ʼSKAFY
اسکافی . [ اِ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ اسکافی مکنی به ابی جعفر. از ائمه ٔ معتزله ٔ بغداد. متوفی بسال 140 هَ .ق . وی در بعض عقاید بشیعه نزدیک است و طایفه ٔ «اسکافیه » بدو منسوبند و او میگفت : ان اﷲ تعالی لایقدرعلی ظلم العقلاء و یقدر علی ظلم الاطفال و المجانین . (مقریزی 2 : 346) (اعلام زرکلی ج 3 ص 923) (خاندان نوبختی ص 81 و 85 و 137 و 241) (ضحی الاسلام ج 3 ص 79).
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اِسْکافی، ابوالقاسم علی بن محمد (د ح ۳۴۳ق/ ۹۵۴م)، دیوان سالار و ادیب عصر سامانی. به گفتۀ ثعالبی در یتیمۀ الدهر، اسکافی از مردم نیشابور ب...
علی اسکافی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن محمد اسکافی نیشابوری ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به ابوالقاسم اسکافی شود.
کاتب اسکافی . [ ت ِ اِ ] (اِخ ) ابوعلی محمدبن احمدبن جنیدبغدادی مشهور به ابن جنید. از اعاظم فقهای امامیه و اکابر علمای دینیه و از مشایخ شی...
کاتب اسکافی . [ ت ِ اِ ] (اِخ ) محمدبن همام بن سهل یا سهیل کاتب مکنی به ابوعلی شیخ اجل اقدم ثقه و جلیل القدر و کثیرالروایه و از مشایخ ...
خطیب اسکافی . [ خ َ ب ِ اِ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ خطیب اسکافی متولد 420 هَ . ق . عالم بادب و لغة و از اهل اصبهان بود. ابتداء کفشگر بود و سپس خ...
ابوحنیفه ٔ اسکافی غزنوی . [ اَ ح َ ف َ ی ِ اِ ی ِغ َ ن َ ] (اِخ ) ابوالفضل بیهقی در تاریخ خود آورده است که : در این روزگار که تاریخ اینجا رسان...