اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی سِمال یا سَمّال . وی و برادر او ابراهیم پسران ابوبکر محمدبن الربیع ابی السمال سمعان بن هُبَیرةبن مساحق بن بُحَیربن عمیربن اسامةبن نصربن قُعَین بن حرث بن ثعلبة دَوْدان بن اسدبن خزیمه اند. نجاشی نسب او را چنین آورده ، و متأخرین مانند صاحب وجیزة و بلغة و مشترکات طریحی و مشترکات کاظمی و خلاصة گویند اگرچه او واقفی مذهب است لیکن موثق است . شیخ طوسی در رجال خود او را در شمار اصحاب کاظم (ع ) آورده ، و او و برادرش را واقفی خوانده است . (تنقیح المقال ج 1 ص 10: عنوان ابراهیم بن ابی بکر محمد، و ص 12: ابراهیم بن ابی سمال ، و ص 129: اسماعیل بن ابی سمال ).
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۸۵ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن شعیب بن میثم سمان اسدی کوفی . شیخ طوسی او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده است . (تنقیح المقال ج 1 ص 135). میرز...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن شعیب عَریشی .شیخ طوسی در رجال خود او را در باب «من لم یرو عنهم »آورده گوید: عبداﷲبن جعفر از او روایت کند. و در ف...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن صاعد مکنی به ابوالحسن قاضی القضاة. برادر ابوسعید محمدبن صاعد قاضی القضاة. معاصر ابومحمد المعلی بن احمد بیهقی . رجوع ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن صالح بن البناء القفطی ، فقیه . خطیب عیذاب . (عیون الانباء ج 2 صص 176-177).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن صالح بن علی بن عبداﷲبن عباس . یکی از خویشاوندان خلفای عباسی . وی در سنه ٔ 183هَ . ق . از طرف هارون الرشید بولایت ...
اسماعیل . [اِ ] (اِخ ) ابن صباح . در باب ضمان الصانع از کتاب کافی و من لایحضره الفقیه ، روایتی از علی بن حکم از صاحب ترجمه از ابی عبداﷲ آمده...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن صبیح . یکی از بلغای زبان عرب . (ابن الندیم ). وی کاتب محمد امین بن هارون الرشید بود. (حبیب السیر ج 2 جزو3 ص 89). و...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن صدقه قَراطیسی کوفی . شیخ طوسی در رجال او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده . (تنقیح المقال ج 1 ص 135).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن صدیق ملقب به ذرّاع . محدث است .
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن صدیق مکنی به ابوالصباح . محدث است .