اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسماعیل

نویسه گردانی: ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی محمدیحیی بن المبارک الیزیدی . یکی از ادبا و روات فضلا و شاعری مصنف . وی کتاب طبقات الشعراء را تصنیف کرد و عمربن محمدبن سیف کاتب گوید: محمدبن عباس بن محمدبن ابی محمد از اشعار عم ّ خویش اسماعیل بر ما انشاد کرد:
کلما رابنی من الدهر ریب
فاتکالی علیک یا رب فیه
ان ّ من کان لیس یدری افی المحَ
َبوب صنعٌ له او المکروه
لحری بان یفوض ما یعَ
َجز عنه الی الذی یکفیه
الاله البر الذی هو فی الراء -
فة احنی من امه و ابیه
قعدت بی الذنوب استغفراللَّ̍
َه مخلصاً و استوفیه
کم یوالی لها الکرامة والنعَ
َمة من فضله و کم نعصیه .

(معجم الادباء چ مارگلیوث ج 2 صص 359-360). ابن الندیم گوید: او را پنجاه ورقه شعر است . و رجوع بالموشح ص 29 و 140 و 285 و الفهرست ابن الندیم و رجوع به یزیدیین شود.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۵ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) اول ایوبی . رجوع به صالح و رجوع به کتاب النقود ص 137 شود.
اسماعیل .[ اِ ] (اِخ ) باخرزی (امام ). رجوع به باخرزی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) بجلی . رجوع به اسماعیل جبلی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) بلیغ. رجوع به بلیغ شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) تبان . رجوع به اسماعیل بن اسود شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) توفیق . مدرس مدرسه ٔ محمدیةالامیریة. او راست : علم تدبیرالصحة که آنرا بمعاونت سعودی ابراهیم تألیف کرد و در مصر بسال 13...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) جبلی . در جامعالرواة اردبیلی آمده است که در باب نماز عید از کتاب استبصار ابان بن عثمان از وی روایت کند و او از ابوجعف...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) جرجانی (سید...) بن حسن بن محمدبن محمودبن احمد حسینی مکنی به ابوابراهیم و ابوالفضائل و ملقب به زین الدین (یا شرف ا...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) جوهری . رجوع به اسماعیل بن حماد الجوهری شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) چشتی . رجوع به ترجمه ٔ احمد چشتی در همین لغت نامه شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.