گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اسماعیل نویسه گردانی: ʼSMAʽYL اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن جَوزی . ۞ علی بن منصور از وی روایت کند و او از ابوعبداﷲ صادق . و این روایت در باب ثواب تعزیت از کتاب کافی آمده است . (تنقیح المقال ج 1 ص 132). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۸ ثانیه واژه معنی اسماعیل اسماعیل . [ اِ ](اِخ ) قوشچی . از امرای ملک اشرف چوپانی . رجوع به ذیل جامعالتواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو ص 178 شود. اسماعیل اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) کاتب . رجوع به اسماعیل ابواحمد کاتب شود. اسماعیل اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) کاتب . رجوع به اسماعیل بن ابی سهل بن نوبخت و اسماعیل بن نوبخت و رجوع بفهرست عقدالفرید شود. اسماعیل اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) کلکلی . صاحب طبس . از رؤسای باطنیه در زمان سلطان سنجر و سلطان برکیارق . (اخبار الدولة السلجوقیه تألیف صدرالدین ابوا... اسماعیل اسماعیل . [ اِ ](اِخ ) کمال الدین . شاعر. رجوع به کمال الدین اسماعیل و تذکره ٔ دولتشاه سمرقندی و روضات الجنات ص 59 و مجمعالفصحاء و تاریخ ادبی... اسماعیل اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) مجدالدین . رجوع به اسماعیل سنکلونی شود. اسماعیل اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) محمدبن مهاجربن عبید. رجوع به اسماعیل بن ابی خالد شود. اسماعیل اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (پاشا) مصطفی الفلکی (1240 - 1319 هَ . ق .). وی علوم ریاضی را در پاریس آموخت و حکومت مصر او را واداشت تا مکانیک عملی ... اسماعیل اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) معزالدین . رجوع بمعزالدین اسماعیل شود. اسماعیل اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) معشوقی . یکی از رجال شعبه ٔ ملامیه از طریقت بایرامیه است . (قاموس الاعلام ترکی ). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۵۳ ۵۴ ۵۵ ۵۶ ۵۷ صفحه ۵۸ از ۷۲ ۵۹ ۶۰ ۶۱ ۶۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود