اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن ابی المهاجر. یکی از روات قراءة ابن عامر است . (ابن الندیم ). و رجوع به فهرست عقدالفرید شود. مؤلف قاموس الاعلام ترکی گوید: اسماعیل بن عبداﷲ یا اسماعیل بن عبیداﷲبن ابی المهاجر. وی شخصی عدالت پرور و خوش طبع بود و در سنه ٔ 100 هَ .ق . عمربن عبدالعزیز وی را والی افریقا کرد. بیشتر بربریان در زمان این والی ربقه ٔ دین اسلام را به گردن نهادند و او بعد از یک سال از این منصب معزول گشت و یزیدبن ابی المسلم کاتب حجاج را بجای او نصب کردند.
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۰۵ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ )ابن عبدالجباربن محمدبن عبدالعزیزبن ما» ملقب به سدیدالدین نبیره ٔ ماکان کاکی دیلم بود. وی تحصیل کرد (؟) و به منصب ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالحمید ظافر. رجوع به ظافر... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالحمید کوفی . شیخ طوسی در رجال خود او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده و دو برادر بنام ابراهیم و صباح بن عبدا...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالخالق بن عبدربه بن ابی میمونةبن یسار، مولی بنی اسد کوفی . نجاشی او را از وجوه شیعه شمرده گوید: فقیه و از خان...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن مکنی به ابوابراهیم الاعرج . وی از خالدبن یزید از حسن از انس بن مال» روایت کرده که رسول (ص ) فرمود: م...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن ابی ذؤیب السدی الاعور مکنی به ابومحمد. وی در کوفه سکونت جست وبسال 127 هَ . ق . بروزگار بنی امیه ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن احمدبن اسماعیل بن ابراهیم بن عامربن عابد مکنی به ابوعثمان صابونی . متوفی در سوم محرم سال 449 هَ . ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن اسماعیل . رجوع به ظافر اسماعیل شود.
اسماعیل . [ اِ ](اِخ ) ابن عبدالرحمن بن ذی النون ملقب به الظافر. اولین از بنی ذی النون در طلیطله از 427 تا 429 هَ . ق .
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن جَرمی ۞ . شیخ طوسی در رجال او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده است . (تنقیح المقال ج 1 ص 137).