اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسماعیل

نویسه گردانی: ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل بن صالح بن عبدالرحمن الصفار مکنی به ابوعلی (247-341 هَ . ق .). عالم نحو و غریب اللغة. از مردم بغداد. او را شعریست . (اعلام زرکلی ج 1 ص 112). و رجوع به صفار... و معجم الادباء چ مارگلیوث ج 2 ص 354 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد الوثابی مکنی به ابوطاهر. از مردم اصفهان . وی به ادب معرفتی تمام داشت و در شعر طبعی نیکو و بسال 5...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسحاق بن جعفربن محمدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب (ع ). نجاشی گوید ثقة است و از جد خود اسحاق بن جعف...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسلم قاضی سمرقندی . وی معاصر رودکی بود و رودکی ازو حکایتی روایت کرده و از رودکی آنرا ابوعبداﷲبن ابی حمزه...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل بن عبدالمل»بن عمر معروف به اشرف فقاعی حموی مکنی به ابوعبداﷲ. او راست شرحی بر مصابیح السنةبغوی ...
اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل الحضرمی مکنی به ابوالخیر. فاضلی از اهل حضرموت . او راست : عمدةالقوی و الضعیف الکاشف لما وقع فی و...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل بن هلال مخزومی مکنی به ابومحمد مکی . نجاشی در رجال گوید ملقب به قنبره بود و ثقة است . او بعراق ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن اعرابی بن ابومحمد قاسم بن ابوالقاسم حمزةبن امام موسی کاظم (ع ). وی پدر جعفربن محمد است و نسب شاه اسما...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن بابویه . شیخ منتجب الدین متوفی 585 هَ . ق . او را در فهرست خود (مطبوع در آخر مجلد اجازات بحارالانوار) یاد ک...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن بردس بعلبکی مکنی به ابن بردس (720-786 هَ . ق .). وی از علماء حدیث و حافظ بعلبک در عصر خویش و مولدو وفات...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن حاجب بن حمان دهقان کسانی حاجبی مکنی به ابوعلی . از مردم کسانه و منسوب به جد خود. وی الجامع الصحیح مح...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.