اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل بن هلال مخزومی مکنی به ابومحمد مکی . نجاشی در رجال گوید ملقب به قنبره بود و ثقة است . او بعراق آمد و ایوب بن نوح و حسن بن معاویة و محمدبن حسین و علی بن حسن فضال ازوی روایت کردند. او راست : کتاب التوحید. کتاب المعرفة. کتاب الصلاة. کتاب الامامة. کتاب التجمل و المروة. و ابن جنید همه ٔ کتابهای او را روایت کرده . شیخ طوسی در فهرست گوید: وی به عراق آمد و به حجاز بازگشت و سپس کتب او را برشمرده است ولیکن همین شیخ طوسی در رجال خود پس از ذکر اسماعیل بن محمدبن اسماعیل مکی مخزومی شخصی را بنام اسماعیل بن محمد قمی ملقب به قنبره آورده است و بنابراین اسماعیل قنبره ٔ قمی غیر از اسماعیل مخزومی مکی است . رجوع به تنقیح المقال ج 1 ص 142 و الذریعة ج 2 ص 321 و رجوع به قنبره اسماعیل ... شود.
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن کثیر عِجْلی کوفی مکنی به ابومعمر. شیخ طوسی او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده است . رجوع به تنقیح المقال ج ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن لؤلؤ. یازدهمین از اتابکان موصل از 657 تا 660 هَ . ق .
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن مبارک بن شباک . محدث است .
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن متوکل . وی برادر معتز است . رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 170 شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن مجمع الاخباری . محمدبن اسحاق ندیم ذکر وی آورده گوید: او یکی ازاصحاب سیر و اخبار و معروف بصحبت واقدی و مختص به ...
اسماعیل . [اِ ] (اِخ ) ابن محمد مکنی به ابوعمر (شیخ ...). از مشایخ بزرگ . متوفی در سنه ٔ 360 هَ . ق . بزمان طائع خلیفه . از سخنان اوست : تصوف ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمد یا یحیی بن غالب . رجوع به خیاط ابوعلی ... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمد مکنی به ابوالولید. نهمین از ملو» بنی نصر غرناطه از 755 تا 760 هَ . ق .
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم کنانی ملقب به مجدالدین و مکنی به ابوالفداء. متوفی در 802 هَ . ق . او راست : شرح تلقین ابوالبقاء...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد اصفهانی مکنی به ابوعثمان . او راست امالی .