گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اسناد نویسه گردانی: ʼSNAD اسناد. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سَنَد.- اسناد بهادار ؛ اوراقی که دارای ارزش مالی هستند ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی اسناد اسناد. [ اِ ] (ع مص ) نسبت کردن به . بازخواندن به . بستن به : مدار باکرمش بیم از گنه مخلص دگر به خویشتن اسناد این گناه مده . مخلص کاشی .... اسناد (ésnâd) این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: بانیش bâniŝ (مانوی: banniŝn) *** فانکو آدینات 09163657861 اسناد (ásnâd) (سندها) این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ پهراها pahrâhâ (سنسکریت: pattra + ها)، 2ـ پهراس pahrâs (پهرا + پسوند سنسکریت آس.)، 3ـ پ... اسناد خبری اسناد خبری . [ اِ دِ خ َ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) الاسناد الخبری ، ضم کلمة او ما یجری مجراها الی اخری بحیث یفید ان مفهوم احداهما ثابت لمف... اسناد دادن اسناد دادن . [ اِ دَ ] (مص مرکب ) ۞ نسبت دادن نسبت کردن . اضافه کردن . || حمل کردن (در منطق ). اسناد کردن اسناد کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نسبت کردن . اسناد دادن . ثبت اسناد ثبت اسناد. [ ث َ ت ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اداره ٔ ثبت اسناد؛ اداره ای که بدانجا اسناد عقود و ایقاعات را در دفاتر رسمی دولتی نویسند تا... شجول اسناد این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. اسناد کابلی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تقسیم اسناد این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود