اسنع
نویسه گردانی:
ʼSNʽ
اسنع. [ اَ ن َ ] (ع ص ) درازبالا. بلند. || (ن تف ) اَفضل . || اَطول : هذا اسنع. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اسنا. [ اِ ] (اِخ ) ۞ شهریست به اقصای صعید، و پس از آن جز ادفو و اسوان و بلاد نوبه شهری نیست . و آن بر ساحل رودنیل است از جانب غربی و ...
اصنع. [ اَ ن َ ] (ع ن تف ) صنعتگرتر. صانعتر. باصنعت تر. (ناظم الاطباء) : و یقال ان اهل هذه الجزائر لایکون اصنع منهم . (اخبار الصین والهند ص ...
اصنع. [ اَ ن َ ] (ِاخ )ابن یحیی . یکی از پزشکان اندلس بود که در نیمه ٔ اول قرن پنجم هجری میزیست . (از طبقات الامم قاضی صاعد).
asenā(نام مونث) با فتح الف،کسر سین ،در اساطیر ترکی به افسانه ای اشاره دارد که در آن پس از پایان جنگی در قلمروی گوگترگ ، تنها بازمانده جنگ که پسر جوانی...
نام مونث، āsenā /āsnā در زبان اوستایی(حرف سین با کسره و یا سکون) با معنای فطرت خدادادی، سرشت مادرزادی
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
اسناء. [ اِ ] (ع مص ) بلند کردن .(از تاج المصادر بیهقی ). بلند گردانیدن چیزی را: اسناه . (از منتهی الارب ). || بزرگوار کردن . بزرگوار گردانیدن ...
اصناء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ صنو. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (ناظم الاطباء). رجوع به صنو شود.
اصناء. [ اِ ] (ع مص ) نشستن نزدیک دیگ بحرص که گوشت را کفانیده کباب سازد و بریانی کند بحدی که میرسد او را صِناء یعنی خاکستر. (از اقرب المو...
در ادبیات یونان باستان، Athena به معنای اله انسانیت، تمدن و قدرت می باشد که بعنوان اسم مونث نیز استفاده می گردد.