اسیر
نویسه گردانی:
ʼSYR
اسیر. [ اُ س َ ] (اِخ ) ابن زارم یا یسیربن رزام ، یا یسیربن رازم . مردی از یهود به خیبر که سریه به امیری عبداﷲبن رواحة در سال ششم هَ . ق . بسوی او رفت و اسیر بطمع امارت خیبر با سی تن یهودی بجانب رسول اکرم (ص ) شتافت ، ولی در راه پشیمان شد. عبداﷲبن انیس که یکی از همراهان عبداﷲبن رواحه بود از خیانت او آگاه شد و خواست اسیر را بکشد، اسیر وی را زخمی زد و سپس خود کشته شد. (امتاع الاسماع ج 1 ص 270، 272، 314).
واژه های همانند
۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
اِبْنِ اَثیر، ابوالحسن علىّ بن ابى الکرم محمد بن عبدالکریم بن عبدالله شیبانى (4 جمادیالاول 555 -630ق/13 مة 1160- 1233م)، ملقب به عزّا...
ابن اثیر. [ اِ ن ُ اَ ] (اِخ ) کنیت سه برادر از دانشمندان ادب و تاریخ و حدیث و جز آن : 1 - برادر مِهین ،مجدالدین مبارک بن ابی الکرم محمدبن م...
چرخ اثیر. [ چ َ خ ِاَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کره ٔ آتش . (ناظم الاطباء). کره ٔ ناری . (شرفنامه ٔ منیری ). || فلک ماه . (ناظم الاطباء). کره ٔ...
سپهر اثیر. [ س ِ پ ِ رِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کره ٔ ناری . (شرفنامه ).
صحراء بنی اثیر. [ ص َ ءُ ب َ اَ ] (اِخ ) صحرائی است در کوفه منسوب به مردی از بنی اسد موسوم به اثیر. (معجم البلدان ).
الکامل فی التاریخ کتابی تاریخی دربارهٔ سرگذشت آدمی و رویدادهای تاریخی سده ۷ق، نوشته ابن اثیر است.
ابن اثیر نوشته خود را به بدرالدین لؤلؤ فرمانروای مو...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.