اجازه ویرایش برای همه اعضا

ابن اثیر

نویسه گردانی: ʼBN ʼṮYR
اِبْن‌ِ اَثیر، ابوالحسن‌ على‌ّ بن‌ ابى‌ الکرم‌ محمد بن‌ عبدالکریم‌ بن‌ عبدالله‌ شیبانى‌ (4 جمادی‌الاول‌ 555 -630ق‌/13 مة 1160- 1233م‌)، ملقب‌ به‌ عزّالدّین‌ و مشهور به‌ ابن‌ اثیر جَزَری‌، مورخ‌، ادیب‌ و محدّث‌.
زندگى‌: ابن‌ اثیر در جزیرة ابن‌ عُمر (ه م‌) زاده‌ شد. پدرش‌ در دستگاه‌ آل‌ زنگى‌ بود و در 579ق‌/1183م‌ به‌ موصل‌ منتقل‌ شد (ابن‌ اثیر، التاریخ‌ الباهر، 3؛ یونینى‌، 1/64)، از این‌ رو جوانى‌ ابن‌ اثیر در موصل‌ گذشت‌. زندگى‌نامه‌ نویسان‌ِ سده‌های‌ 7، 8ق‌/13، 14م‌ اطلاعات‌ روشنى‌ از کودکى‌ و جوانى‌ او به‌ دست‌ نداده‌اند. وی‌ احتمالاً آموزش‌ را در اوان‌ کودکى‌ با قرآن‌ شروع‌ کرد. سپس‌ به‌ فقه‌ و حدیث‌ پرداخت‌ و در موصل‌، شام‌ و بغداد نزد استادانى‌ چون‌ ابومحمد عبدالله‌ بن‌ على‌ بن‌ سویدة، احمد بن‌ عبدالرحمان‌ بن‌ وهبان‌ معروف‌ به‌ ابن‌ افضل‌ الزمان‌، ابوالقاسم‌ یَعیش‌ بن‌ صَدقه‌، عبدالمنعم‌ بن‌ کُلَیْب‌ حَرّانى‌، ابن‌ ریّان‌ بن‌ شبّة، ابوحفص‌ عمر بن‌ طبرزد بغدادی‌، عبدالمحسن‌ بن‌ عبدالله‌ خطیب‌ طوسى‌ و ابن‌ غنائم‌ حلبى‌ دانش‌ آموخت‌. وی‌ برخى‌ از این‌ استادان‌ خود را در الکامل‌ معرفى‌ کرده‌ است‌ (12/26، 42، 43، 131، 159، 258، 295، 448، 505؛ قس‌: ابن‌ خلکان‌، 3/348؛ سبکى‌، 8/299؛ صفدی‌، 22/136؛ ذهبى‌، 22/354؛ منذری‌ 3/348).
شهرت‌ وی‌ دیرتر از آن‌ آغاز شده‌ بود که‌ شرح‌ احوالش‌ در مُعجم‌ الادباء یاقوت‌ ذکر شود، اما روایت‌ قِفطى‌ در انباه‌ الرّواة در زندگى‌ نامة یاقوت‌ حاکى‌ از ارج‌ گذاری‌ وی‌ به‌ ابن‌ اثیر است‌. بنا به‌ گزارش‌ قفطى‌، یاقوت‌ اندکى‌ پیش‌ از مرگ‌ طبق‌ وصیتى‌ کتابهای‌ خود را به‌ ابن‌ اثیر سپرد، تا وی‌ آنها را به‌ وقف‌ الزیدی‌ بغداد برساند و به‌ ناظرش‌ شیخ‌ عبدالعزیز بن‌ دلف‌ تحویل‌ دهد. هر چند ابن‌ اثیر این‌ تعهد را پذیرفت‌، اما به‌ آن‌ عمل‌ نکرد (جواد، 260). با وجود این‌ دانسته‌های‌ اساسى‌ ما دربارة ابن‌ اثیر منحصر به‌ یادداشتهایى‌ است‌ که‌ ابن‌ خلکان‌ دربارة وی‌ به‌ دست‌ داده‌ است‌. او در 626ق‌/1229م‌ ابن‌ اثیر را در حلب‌ دیدار کرده‌ و او را بسیار ستوده‌ است‌. ابن‌ خلکان‌ مى‌گوید: ابن‌ اثیر حافظ حدیث‌ بود و تواریخ‌ را از بر داشت‌ و انساب‌ عرب‌ را نیک‌ مى‌دانست‌ و به‌ اخبار عرب‌ واقف‌ بود (3/348، 349). ابن‌ اثیر مورد احترام‌ نویسندگانى‌ که‌ از آثار وی‌ سود جسته‌اند، بوده‌ است‌. ابن‌ جوزی‌ (8(1)/320) از او به‌ عنوان‌ استاد یاد کرده‌ است‌. ابن‌ کثیر (13/139) و ابن‌ عماد حنبلى‌ (5/137) نیز او را ستوده‌اند. ابن‌ اثیر سرانجام‌ در موصل‌ درگذشت‌. تاریخ‌ درگذشت‌ او را 632ق‌ نیز یاد کرده‌اند (ابوشامه‌، 162).
آثار: نوشته‌هایى‌ که‌ از ابن‌ اثیر به‌ جای‌ مانده‌ عموماً دربارةتاریخ‌ است‌، وی‌ در مقدمة الکامل‌ گوید: من‌ همیشه‌ تمایلى‌ به‌ خواندن‌ کتابهای‌ تاریخى‌ و دانستن‌ تجارب‌ گذشتگان‌ داشتم‌ و پى‌جوی‌ حوادث‌ آشکار و نهان‌ آن‌ بودم‌ (1/2). آثار وی‌ عبارتند از:
1. اللُباب‌ فى‌ تهذیب‌ الانساب‌ که‌ بازنویسى‌ استادانه‌ای‌ است‌ از کتاب‌ ارزشمند الانساب‌ نوشتةعبدالکریم‌سمعانى‌.ابن‌اثیرکوشیده‌است‌ آرای‌ سمعانى‌ را حتى‌ در مواردی‌ که‌ دچار لغزش‌ شده‌ است‌، به‌ دقت‌ بیان‌ کند، با وجود این‌ در برخى‌ موارد نوشته‌های‌ او را پس‌ از تأمّل‌ بسیار اصلاح‌ کرده‌ است‌ (حلمى‌، .(88
2. اُسْد الغابة معرفة الصحابة، کتابى‌ است‌ در علم‌ رجال‌ که‌ 500 ،7زندگى‌ نامه‌ را در بر دارد. ابن‌ اثیر محتویات‌ کتابهای‌ ابن‌ مَنْده‌، ابونُعیم‌، ابن‌ عبدالبَرّ و ابوموسى‌ را در آن‌ جمع‌ کرده‌ و اشتباهات‌ آنان‌ را باز نموده‌ و مطالبى‌ بر نوشته‌های‌ آنان‌ افزوده‌ است‌ (صفدی‌ 21/136-137؛ حاجى‌ خلیفه‌، 1/82). این‌ کتاب‌ در 1280-1286ق‌/1863-1869م‌ در مصر چاپ‌ شده‌ است‌.
3. الکامل‌ فى‌ التاریخ‌، این‌ کتاب‌ از لحاظ جامعیت‌ بیش‌ از همه‌ به‌ تاریخ‌ طبری‌ نزدیک‌ است‌، ولى‌ از نظر روش‌ نگارش‌ از آن‌ جداست‌. روش‌ ابن‌اثیر در این‌ کتاب‌ گردآوری‌ِ نوشته‌های‌ دیگران‌ و تلفیق‌ آرای‌ گوناگون‌ است‌. گزارشهای‌ ابن‌ اثیر بر طبق‌ سالها تقسیم‌ بندی‌ شده‌ است‌ و از این‌ دیدگاه‌ ارج‌ ویژه‌ای‌ در تاریخ‌ جهان‌ اسلام‌ دارد. از بخش‌ مربوط به‌ هبوط آدم‌ تا 310ق‌/922م‌ بیشتر بر نوشتة طبری‌ متکى‌ است‌، ولى‌ ابن‌ اثیر اطلاعاتى‌ از نوشته‌های‌ ابن‌ کلبى‌، بلاذُری‌، مُبّرد و مسعودی‌ را نیز بر آن‌ افزوده‌ است‌. متأسفانه‌ نویسنده‌ در بیشتر موارد منابع‌ خود را یاد نمى‌کند. کتاب‌ الکامل‌ اخبار مفصلى‌ دربارة سامانیان‌ تا مرگ‌ ابوعلى‌ چغانى‌ دارد که‌ احتمالاً برگرفته‌ از کتاب‌ گمشدة التاریخ‌ فى‌ اخبار وُلاة خراسان‌ نوشتة ابوعلى‌ سلامى‌ است‌ (بارتولد، 1/73). همچنین‌ با پیدا شدن‌ نسخة تاریخ‌ ثابت‌ بن‌ سنان‌ صابى‌ که‌ سهیل‌ زکّار آن‌ را در مجموعه‌ای‌ با عنوان‌ اخبارالقرامطة در 1982م‌ در دمشق‌ چاپ‌ کرده‌ است‌، مى‌توان‌ به‌ این‌ نتیجه‌ رسید که‌ ابن‌ اثیر در نوشتن‌ مطالب‌ مربوط به‌ روابط فاطمیان‌ و قرمطیان‌ از این‌ کتاب‌ سود برده‌ است‌. اهمیت‌ اساسى‌ الکامل‌ به‌ ویژه‌ در مورد رویدادهایى‌ است‌ که‌ ابن‌ اثیر، برخلاف‌ طبری‌، به‌ گونه‌ای‌ گسترده‌ از آنها یاد کرده‌ است‌ (اشپولر، و چون‌ وی‌ در دورة استیلای‌ مغولان‌ مى‌زیست‌، کتاب‌ او از منابع‌ مهم‌ تاریخ‌ مغول‌ به‌ شمار مى‌آید.
به‌ گفتة حلمى‌: ابن‌ اثیر نسبت‌ به‌ خاندان‌ ایوّبیان‌ نظر خوبى‌ نداشت‌، از این‌رو تاریخ‌نگاران‌ بعدی‌، از آن‌ میان‌ ابوشامه‌، دربارة شرح‌ حال‌ و ویژگیهای‌ زندگى‌ صلاح‌الدین‌ از آثار او سود نجسته‌اند (ص‌ .(90 ابن‌ اثیر با دید انتقادی‌ که‌ در آن‌ عصر شگفت‌ مى‌نمود، برای‌ تألیف‌ اثر بزرگ‌ خویش‌ از هر جا مآخذی‌ گرد آورده‌ و در مواردی‌ که‌ دچار تردید شده‌، آرای‌ گوناگون‌ را یاد کرده‌ و در نقد مآخذی‌ که‌ به‌ آنها دسترسى‌ داشته‌، ذوق‌ انتقادی‌ از خود نشان‌ داده‌ است‌. تألیف‌ کتاب‌ کامل‌ پیش‌ از تاریخ‌ محلى‌ او یعنى‌ التاریخ‌ الباهر آغاز شد، ولى‌ ابن‌ اثیر آن‌ را در 619ق‌/1222م‌ یعنى‌ 11 سال‌ پس‌ از نوشتن‌ التاریخ‌ الباهر به‌ پایان‌ برد. انشای‌ کتاب‌ نسبتاً ساده‌ و قابل‌ درک‌ و گیراست‌ (اشپولر، ؛ XX-XXI روزنتال‌، 146 به‌ بعد؛ حلمى‌، 90 -89 ؛ گوتشالک‌، .(6-7 نخستین‌ چاپ‌ انتقادی‌ این‌ اثر میان‌ سالهای‌ 1751-1871م‌ در 12 جلد و فهرستهای‌ آن‌ در 1874-1876م‌ در 2 مجلد به‌ کوشش‌ کارل‌ یوهانس‌ تورنبرگ‌1 سوئدی‌ در لیدن‌ منتشر شده‌ است‌.
4. التاریخ‌ الباهر فى‌ الدولة الاتابکیة، این‌ کتاب‌ شرح‌ حال‌ خاندان‌ عمادالدین‌ زنگى‌ بن‌ قسیم‌الدولة آق‌سنقر است‌. مؤلف‌ در مقدمة کتاب‌ روابط محکم‌ خاندان‌ خود را با پادشاهان‌ موصل‌ و نیز جنگهای‌ آنان‌ را با صلیبیان‌ یاد مى‌کند. وی‌ در بخش‌ نخست‌ به‌ اخبار دولت‌ قسیم‌الدولة آق‌سنقر پدر عمادالدین‌ و همکاری‌ او با خاندان‌ سلجوقى‌ که‌ پس‌ از مرگ‌ ملکشاه‌ (485ق‌/1092م‌) به‌کشاکش‌ برسر قدرت‌ انجامیده‌ بود، پرداخته‌ سپس‌ از کشته‌ شدن‌ قسیم‌الدوله‌ (487ق‌) در نبردی‌ میان‌ او و تاج‌الدولة تتیش‌ سلجوقى‌ فرماندار دمشق‌ سخن‌ گفته‌ و حُسن‌ سیاست‌ قسیم‌الدوله‌ را در حلب‌ ستوده‌ و پس‌ از آن‌ اخبار قطب‌الدین‌ مودود جانشین‌ سیف‌الدین‌ على‌ در موصل‌ را یاد کرده‌ است‌. آنگاه‌ بحران‌ جانشینى‌ در خاندان‌ زنگى‌ را که‌ پس‌ از درگذشت‌ نورالدین‌ محمود پدید آمده‌ بود، به‌ روشنى‌ بیان‌ کرده‌ است‌. همچنین‌ رویداهای‌ 569 و 607ق‌/ 1174 و 1210م‌ را به‌ اختصار مورد بررسى‌ قرار داده‌، سپس‌ شرح‌ حال‌ سیف‌الدین‌ غازی‌ بن‌ قطب‌الدین‌ مودود و عزالدین‌ مسعود را به‌ تفصیل‌ آورده‌ است‌. در پایان‌ نیز روابط خاندان‌ زنگى‌ را با صلاح‌ الدین‌ ایوبى‌ و خلفا و شرح‌ حال‌ دولتمردان‌ و فرماندهانى‌ را که‌ برخى‌ از آنان‌ در تشکیل‌ و پیشرفت‌ دولت‌ و برخى‌ دیگر در تضعیف‌ آن‌ نقش‌ داشتند، باز گفته‌ است‌ (طلیمات‌، 15-17). در این‌ کتاب‌ مؤلف‌ تنها حوادث‌ 130 سال‌ از تاریخ‌ را مورد بررسى‌ قرار داده‌ که‌ خود یک‌ چهارم‌ آن‌ را شاهد بوده‌ است‌. ارزش‌ این‌ تاریخ‌ محلى‌ به‌ سبب‌ شناخت‌ دست‌ اولى‌ است‌ که‌ نویسنده‌ در این‌ باب‌ داشته‌ است‌. مهم‌ترین‌ مأخذ او در این‌ اثر گفته‌هایى‌ است‌ که‌ از پدرش‌ شنیده‌ بوده‌ است‌، هر چند اذعان‌ دارد که‌ نتوانسته‌ همة این‌ گفته‌ها را نقل‌ کند (حلمى‌، همانجا). کتابهای‌ دیگری‌ که‌ مورد استفادة او قرار گرفته‌، عبارتند از تاریخ‌ دمشق‌ ابن‌ عساکر، اخبار حلب‌ ابن‌ عدیم‌ و برخى‌ از نوشته‌های‌ عماد کاتب‌ اصفهانى‌ (ابن‌ اثیر، التاریخ‌ الباهر، 89، 126، 174).
حاجى‌ خلیفه‌ (1/369) کتابى‌ را با عنوان‌ تحفة العجائب‌ و طرفة الغرائب‌ به‌ غلط به‌ عزالدین‌ ابن‌ اثیر منسوب‌ داشته‌ است‌. همین‌ اشتباه‌ در فهرست‌ دارالکتب‌ المصریه‌ (ص‌ 16) تکرار شده‌ است‌. نسخه‌ای‌ از این‌ کتاب‌ به‌ شمارة 1058 در ترکیه‌ موجود است‌ (کاراتای‌، که‌ بروکلمان‌ آن‌ را به‌ اسماعیل‌ بن‌ سعید بن‌ محمد مشهور به‌ عمادالدین‌ ابن‌ اثیر (د 699ق‌/1300م‌) نسبت‌ داده‌ است‌ I/581) ولى‌ بنا به‌ گفتة عبدالقادر طلیمات‌، در صفحة 45 این‌ نسخه‌، از کتاب‌ کنز الدُرَر و جامع‌ الغرر نوشتة عبدالله‌ بن‌ ایبک‌ دواداری‌ استفاده‌ شده‌ است‌. با توجه‌ به‌ این‌ نکته‌ که‌ این‌ کتاب‌ میان‌ سالهای‌ 732-736ق‌/ 1332-1336م‌ نوشته‌ شده‌، انتساب‌ آن‌ نه‌ تنها به‌ عزالدین‌ ابن‌ اثیر، بلکه‌ به‌ عمادالدین‌ ابن‌ اثیر که‌ در 699ق‌ درگذشته‌ است‌، نیز خطاست‌ (نک: طلیمات‌، 265).
مآخذ: ابن‌ اثیر، التاریخ‌ الباهر، به‌ کوشش‌ عبدالقادر احمد طلیمات‌، قاهره‌، 1382ق‌/ 1963م‌؛ همو، الکامل‌؛ ابن‌ جوزی‌، یوسف‌، مرا¸ةالزمان‌، حیدرآباد دکن‌، 1370ق‌/ 1951م‌؛ ابن‌ خلکان‌، وفیات‌؛ ابن‌ عماد، عبدالحى‌، شذرات‌ الذهب‌، قاهره‌، 1351ق‌/ 1932م‌؛ ابن‌ کثیر، البدایة؛ ابوشامه‌، عبدالرحمان‌، ذیل‌ على‌ الروضتین‌، به‌ کوشش‌ محمد زاهد کوثری‌، قاهره‌، 1366ق‌/1947م‌؛ بارتولد، و. و.، ترکستان‌ نامه‌، ترجمة کریم‌ کشاورز، تهران‌، 1352ش‌؛ جواد، مصطفى‌، حاشیه‌ بر تلخیص‌ مجمع‌ الا¸داب‌ ابن‌ فوطى‌، بغداد، 1382ق‌/1962م‌؛ حاجى‌ خلیفه‌، کشف‌ الظنون‌، استانبول‌، 1941م‌؛ دارالکتب‌ المصریة، فهرس‌ الکتب‌ العربیة الموجودة...، قاهره‌، 1352ق‌/1933م‌؛ ذهبى‌، شمس‌الدین‌ محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، به‌ کوشش‌ بشّار عَوّاد معروف‌ و مُحیى‌ هلال‌ السرحان‌، بیروت‌، 1406ق‌/1986م‌؛ سبکى‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة، به‌ کوشش‌ عبدالفتاح‌ محمد حلو و محمود محمد طناحى‌، قاهره‌، 1383ق‌/1964م‌؛ صَفدی‌، خلیل‌، الوافى‌ بالوفیات‌، به‌ کوشش‌ رَمزی‌ بعلبکى‌، بیروت‌، 1404ق‌/1983م‌؛ طلیمات‌، عبدالقادر احمد، مقدمه‌ بر التاریخ‌ الباهر ابن‌ اثیر؛ منذری‌، عبدالعظیم‌، التکملة لوفیات‌ التّقلة، به‌ کوشش‌ بشّار عوّاد معروف‌، بیروت‌، 1405ق‌/1984م‌؛ یونینى‌، موسى‌، ذیل‌ مرا¸ة الزمان‌، حیدرآباد دکن‌، 1374ق‌/1954م‌؛ نیز:
GAL,S. Gottschalk, Hans, Al - Malik al - K ? mik uon Egypten und seine Zeit, Wiesbaden, 1958; Hilmy Ahmad, M., X Some Note on Arabic HistoriographyDuring the Zengid and Ayyubid(521-648/1127-1250) n , in Historians or the Middle East, eds., B. Lewis and P. M. Holt, London, 1962; K ? r ? t ? y, F. E., Topkapi Sarayi M O zesi K O t O phanesi Arap 5 a yazmalar Kataligu, Istanbul, 1966; Rosenthal, Franz, A History of Muslim Historiography, Leiden, 1968; Spuler, Bertold, Iran in fr O h - islamischer Zeit, Wiesbaden, 1952.
رضا رضازاده‌ لنگرودی‌

همچنین

نام اصلی او "ابوالحسن علی بن ابی الکرم محمد" که در جمادی الاول سال (555 هجری) قمری متولد شد. لقب او "عزالدین" و مشهور به ابن اثیر جزری است. او مورخ ادیب و محدث اهل تسنن میباشد. اوائل کودکی را با آموزش قرآن شروع کرد و در جوانی در شهرهای موصل، شام و بغداد، نزد اساتیدی چون (ابن ریان، ابوحفص عمربن طبرزد بغدادی و دیگر اساتید دانش آموخت. او اساتید خود را در کتاب «الکامل» معرفی کرده است. "یاقوت حموی" یکی از شخصیت های بزرگ اهل تسنن برای او ارزش والایی قائل بود و قبل از مرگش، طبق وصیتی، کتابهای خود را به "ابن اثیر" واگذار کرد تا

او آنها را به کتابخانه مورد نظرش برساند و تحویل دهد. البته ابن اثیر این تعهد را پذیرفت ولی به آن عمل نکرد. ابن خلکان هم یکی دیگر از بزرگان اهل تسنن هم بسیار او را ستوده و بعد از ملاقاتی که در سال 626 هجری قمری با او در حلب داشت، گفت: ابن اثیر حافظ حدیث بود، تاریخ را از بر داشت و انساب عرب را به خوبی میدانست و به اخبار عرب واقف بود. ابن اثیر مورد احترام نویسندگان زیادی بود که از آثار او بهره های زیادی بردند. مثلا ابن جوزی از او به عنوان استاد یاد کرده همینطور "ابن کثیر و ابن حنبلی". آثاری که از او به جای مانده عموما درباره تاریخ است. خودش در مقدمه کتاب «الکامل» میگوید: من همیشه تمایلی به خواندن کتابهای تاریخی و دانستن تجارب گذشتگان داشتم و سرانجام در سال 632 هجری قمری در موصل از دنیا رفت.

آثار او:
1- اسدالغابه فی معرفة الصحابه
2- الکامل فی التاریخ
3- اللباب فی تهذیب الانساب
4- التاریخ الباهر فی الدولة اتابکیه
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ابن اثیر. [ اِ ن ُ اَ ] (اِخ ) کنیت سه برادر از دانشمندان ادب و تاریخ و حدیث و جز آن : 1 - برادر مِهین ،مجدالدین مبارک بن ابی الکرم محمدبن م...
الکامل فی التاریخ کتابی تاریخی دربارهٔ سرگذشت آدمی و رویدادهای تاریخی سده ۷ق، نوشته ابن اثیر است. ابن اثیر نوشته خود را به بدرالدین لؤلؤ فرمانروای مو...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.