اسیر
نویسه گردانی:
ʼSYR
اسیر. [ اَ ] (اِخ ) میرزا جلال شاعر. از مردم اصفهان است . وی از خویشان شاه عباس بود. بقول مؤلف مرآةالخیال ، بانی بنیاد خیال بندی است و خیال بندان زمان حال را به پیروی او سر افتخار بلند است . اگرچه طرز خیال بندرت از قدیم است چنانچه در بعضی اشعار رودکی و کسائی نیز یافته میشود، ولیکن میرزا جلال اسیر، اساس سخنوری بر همین طرز نهاد و این قانون شگرف بدست آینده های قوافل وجود داد. از اوست :
ای گلشن از بهار خیال تو سینه ها
برگ گل از طراوت نامت سفینه ها
هر جا غمت رواج دهد کوه را شکست
بر سنگ خاره رشک برند آبگینه ها
گر از نسیم راز تو عالم چمن شود
بوی گل از صفا دمد از گرد کینه ها
در جستجوی گوهر ذاتت فکنده چرخ
از روز و شب بقلزم حیرت سفینه ها
بخشیده حشمتت بسلیمان ملک فقر
از نقش پای مور کلید خزینه ها
دنیاپرست حسرت جاوید میبرد
در خاک مانده از دل قارون دفینه ها
در جلوه گاه سنگدلان شو غبار اسیر
این است پاس خاطر آیینه سینه ها.
(مرآةالخیال ص 76) (تذکره ٔ آتشکده چ هند ص 159).
واژه های همانند
۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
اِبْنِ اَثیر، ابوالحسن علىّ بن ابى الکرم محمد بن عبدالکریم بن عبدالله شیبانى (4 جمادیالاول 555 -630ق/13 مة 1160- 1233م)، ملقب به عزّا...
ابن اثیر. [ اِ ن ُ اَ ] (اِخ ) کنیت سه برادر از دانشمندان ادب و تاریخ و حدیث و جز آن : 1 - برادر مِهین ،مجدالدین مبارک بن ابی الکرم محمدبن م...
چرخ اثیر. [ چ َ خ ِاَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کره ٔ آتش . (ناظم الاطباء). کره ٔ ناری . (شرفنامه ٔ منیری ). || فلک ماه . (ناظم الاطباء). کره ٔ...
سپهر اثیر. [ س ِ پ ِ رِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کره ٔ ناری . (شرفنامه ).
صحراء بنی اثیر. [ ص َ ءُ ب َ اَ ] (اِخ ) صحرائی است در کوفه منسوب به مردی از بنی اسد موسوم به اثیر. (معجم البلدان ).
الکامل فی التاریخ کتابی تاریخی دربارهٔ سرگذشت آدمی و رویدادهای تاریخی سده ۷ق، نوشته ابن اثیر است.
ابن اثیر نوشته خود را به بدرالدین لؤلؤ فرمانروای مو...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.