اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اشرف

نویسه گردانی: ʼŠRF
اشرف . [ اَ رَ ] (اِخ ) صلاح الدین خلیل . نهمین سلطان ممالیک بحری مصر بود که از 648 تا 792 هَ . ق . / 1250 تا 1390 م . در مصر سلطنت کردند صلاح الدین در سال 689 هَ . ق . / 1290 م . به سلطنت رسید. (طبقات سلاطین اسلام ص 71). و صاحب قاموس الاعلام آرد: ملک ، صلاح الدین خلیل بن قلاوون در تاریخ 689 پس از مرگ سلطان قلاوون بتخت پدر جلوس کرد و بر طبق مسلک وی عساکر منظم و مکملی تشکیل داد و به اهل صلیب هجوم آورد و مرکز ایشان عکا را فتح و تخریب کرد و نیز صیدا، صور، حیفا و دیگر سواحل شام را از چنگ فرنگان بدر آورد و قلعه های ایشان با خاک یکسان کرد و مرعش و برخی از جاهای دیگر را که در دست ارامنه بود، مستخلص ساخت و در عرض حکومت سه ساله ٔ خویش به اینهمه جنگها و کارهای نمایان دست یازید و در سنه ٔ 693 در مصر در اثنای شکار برخی از امرایش وی را شهید کردند و در این حال از 30 سال بیشتر نداشت . و رجوع به صلاح الدین و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 258 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
موسی اشرف . [ سا اَ رَ ] (اِخ ) پنجمین از سلاطین ایوبی دمشق و سلطان الجزیره (626 - 635 هَ . ق .). (یادداشت مؤلف ).
امکان اشرف . [ اِن ِ اَ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شیخ اشراق گوید: هرگاه موجود اخسی یافت شود بضرورت و التزام عقلی بایستی ممکن اشرف قبل ...
امکان اشرف . [ اِ ن ِ اَ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (قاعده ٔ...) حکماء به استناد قاعده ٔ امکان اشرف بسیاری از مسائل مربوط بفلسفه را حل و وج...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اشرف سمنانی . [ اَ رَ ف ِ س ِ ] (اِخ ) سیدامیر جهانگیر فرزند سلطان ابراهیم سمنانی . مردی صوفی بود و بسال 808 هَ . ق . درگذشت . او راست : بشارات ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
احمد اشرف گولاخ نام یک از شاهزادگان ایرانی بود که از ناحیه گوش مشکل داشت شبی پدرش دعا کرد که خدایا گوش پسرم را خوب کن و نه تنها گوشش خوب نشد بلگه لکه ...
اشرف مازندرانی . [ اَ رَ ف ِ زَ دَ ] (اِخ ) رجوع به اشرف ملا محمدسعید شود.
حسن اشرف الملوک . [ ح َ س َ ن ِ اَ رَ فُل ْ م ُ ] (اِخ ) علاءالدوله . رجوع به علاءالدوله و سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 128 و 147 شود.
اشرف الدین حسینی . [ اَ رَ فُدْ دی ن ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) (سید...) (1288 هَ . ق . - 1313 هَ . ش .) فرزند سیداحمد قزوینی از شاعران معاصر بود. پس از ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۸ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.