اشک
نویسه گردانی:
ʼŠK
اشک . [ اَ ] (اِخ ) هشتم یا اردوان دوم . عموی فرهاد و پسر فری یاپَت بود که پس از فرهاد بتخت نشست و معلوم نیست که فرهاد از خود پسری باقی نگذاشته بود یا پسری داشته ولی در سنی بوده که نمیتوانسته در اوضاع سخت آن روز زمام امور کشور را بدست گیرد. در هر حال موقع اردوان پس از شکست پارتها از سکاها و بیم اتحاد یونانیها با سکاها بسیار سخت و باریک بود و از سوی دیگر خطر مهمتری کشور او را تهدید میکرد که عبارت از هجوم اقوام مغول یا خطر زرد بود، از این رو وی به تخارستان لشکر کشید و بر اثر زخمی که به وی رسید درگذشت . اردوان از 127 تا 124 ق . م . سلطنت کرد. (از تاریخ ایران باستان صص 2247 - 2259). و رجوع به صفحات مزبور و اردوان دوم شود.
واژه های همانند
۱۰۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اشک شور و گرم .[ اَ ک ِ رُ گ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از اشک اندوه و فراق . (فرهنگ ضیاء) (هفت قلزم ) (رشیدی ).
اشک خون آلوده . [ اَ ک ِ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اشک سرخ . (آنندراج ). رجوع به اشک پیازی و اشک جگرگون و اشک حنائی و اشک خونی و ...
اشک دردیده شکستن . [ اَ دَ دی دَ / دِ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از بند شدن اشک در دیده : رفتی و بشکست از دوری تودر دیده ام اشک در سی...