اشنائی
نویسه گردانی:
ʼŠNAʼY
اشنائی . [ اُ ] (ص نسبی ) منسوب است به اشنه در آذربایجان . (از مرآت البلدان ج 1 ص 44). و این نسبت برخلاف قیاس است . (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
آشنایی . [ ش ْ / ش ِ ] (حامص ) آشنائی . تعارف . معارفه . معرفت . عرفان . شناخت . شناسائی . قرب . نزدیکی . الفت . انس . استیناس . مقابل بیگانگی : از ...
گرگ آشنایی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) کنایه از آشنایی و دوستی بفریب و نفاق و مکر و حیله باشد. (برهان ) : مکن قصد جفا گر باوفائی ز سگ طبعی بود گرگ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.