اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اصحاب

نویسه گردانی: ʼṢḤAB
اصحاب . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صاحب . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 63) (دهار). ج ِ صَحْب است و صحب ج ِ صاحب . و ج ِ اصحاب ، اصاحیب است . (از منتهی الارب ). و این جمع صاحب نیست بلکه جمعالجمع صاحب است ، چرا که اسم جمع صَحْب است جمع صحب اصحاب است و جمع اصحاب اصاحیب می آید. (از لطایف و صراح و سعدالدین تفتازانی ). و جماعتی دیگر میگویند که اصحاب جمع صاحب است و اَظهار جمع ظاهر و انصار جمع ناصر و اجهال جمع جاهل ،و جاراﷲ زمخشری از این انکار دارد. واﷲ اعلم . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). خداوندان . (آنندراج ) (مؤید الفضلاء) (غیاث ). صاحبان . دارندگان . مالکان :
اصحاب گنه را به گنه دیر بگیرد
آنگه که بگیرد زبر و زیر بگیرد.

منوچهری .


اصحاب تاج و تخت و نگین و کلاه را
اندر جهان به خدمت تو افتخار باد.

مسعود سعد.


اگر غفلتی ورزم به نزدیک اصحاب خرد معذور نباشم . (کلیله و دمنه ). خلاف میان اصحاب ملتها هرچه ظاهرتر. (کلیله و دمنه ). مکر اصحاب اغراض ... بی اثر نباشد. (کلیله و دمنه ). مراتب میان اصحاب مروت مشترک و متنازَع است . (کلیله و دمنه ).
ارباب شوق در طلبت بی دلند و هوش
اصحاب فهم در صفتت بی سرند و پا.

سعدی .


|| یاران . (آنندراج ) (مؤید الفضلاء) (غیاث اللغات ). فرمان برداری کنندگان . یاری کنندگان . همراهان . ملازمان . معاشران . مصاحبین . مصاحبان . صحابه :
بسوز مجمره ٔ دین بلال سوخته عود
بعود سوخته دندان سپیدی اصحاب .

خاقانی .


رو بهنر صدر جوی بر در صدر جهان
رو بصفت بازگردبر در اصحاب ما.

خاقانی .


چون از نماز بپرداختند یکی از اصحاب گفت مرا مشکلی هست . (گلستان ). || یاران رسل . همراهان پیامبران صلوات اﷲعلیهم . || (اِخ ) صحابه ٔ رسول (ص ). همراهان پیامبر (ص ).جرجانی گوید: اصحاب کسانی هستند که حضرت رسول اکرم را دیده یا با او نشسته در حالی که به وی ایمان داشته اند. (تعریفات ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
اصحاب جبال . [اَ ب ِ ج ِ ] (اِخ ) اصحاب الجبال . رجوع به اصحاب قلاع وباطنیه و تتمه ٔ صوان الحکمة ص 163 و 213 و 214 شود.
اصحاب خیاط. [ اَ ب ِ خ َی ْ یا ] (اِخ ) پیروان ابوالحسین بن ابی عمرو خیاط، استاد ابوالقاسم بن محمد کعبی بودند و ابوالحسین و ابوالقاسم هر دو از ...
اصحاب دعوی . [ اَ ب ِ دَ وا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از مدعی بیمعنی است . (انجمن آرای ناصری ). || در تداول امروز، مدعیان . صاحبان دع...
اصحاب دولت . [ اَ ب ِ دَ / دُو ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کسانی که دارای دولت و مکنت باشند. (ناظم الاطباء). خداوندان ثروت . توانگران . ثر...
اصحاب برید. [ اَ ب ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رؤسای امور چاپار و پیک . وزیران امور قاصد و چاپار. وزرای پست در تداول امروز. صاحب بریدان ....
اصحاب تینة. [ اَ ب ِ ن َ ] (اِخ ) اصحاب التینة. جهشیاری در ذیل عنوان ایام منصور آرد: عبدالملک بن حمید مولای حاتم بن نعمان باهلی از مردم حرا...
اصحاب ثغور. [ اَ ب ِ ث ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرزبانان . رجوع به ایران در زمان ساسانیان ص 395، و اصحاب اطراف شود.
اصحاب جازم . [ اَ ب ِ زِ ] (اِخ ) پیروان جازم بن علی بودند که از گفته ٔ شعیب درباره ٔ اینکه خدای تعالی خالق اعمال عباد است ، پیروی میکردند....
اصحاب مالک . [ اَ ب ِ ل ِ ] (اِخ ) گروهی بودند که در فقه وطریقه ٔ فقهی از امام مالک پیروی میکردند و شاگردان وی در مصر و عراق پراکنده شده ...
اصحاب مانی . [ اَ ب ِ ] (اِخ ) پیروان مانی . کسانی که به مانویت اعتقاد داشتند. رجوع به مانی و مانویه ، و ملل و نحل شهرستانی چ مطبعه ٔ حجازی...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۲۰ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.