اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اصر

نویسه گردانی: ʼṢR
اصر. [ اُ ص ُ ] (ع اِ) ج ِ اصار. (قطر المحیط) (اقرب الموارد). رجوع به اصار شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
اصر. [ اَ ] (ع اِ) اِصْر. اُصْر. عهد. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (آنندراج ). پیمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زنهار. (مهذب الاسماء) : و ا...
اصر. [ اَ ] (ع مص ) شکستن . (منتهی الارب ) (قطر المحیط) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء). اصر چیزی ؛ شکستن آنرا. (از اقرب الموارد)...
اصر. [ اِ ] (ع اِ) آنچه مایل گرداند ترا به چیزی . (از منتهی الارب ). آصرة، یعنی آنچه مایل گرداند شخص را به چیزی . (ناظم الاطباء). رجوع به ...
اصر. [ اُ ] (ع اِ) رجوع به اَصْر شود.
عاصر. [ ص ِ ] (ع ص ) فشارنده ٔ انگور و غیره . (المنجد) (ناظم الاطباء). || رجل عاصر؛ مرد اندک خیر و ممسک . (المنجد) (اقرب الموارد). ج ، عَصَرة و...
عاصر. [ ص ِ ] (ع ص ، اِ) عبارت است از داروئی که تناول آن باعث بیرون ساختن مواد فاسده از تجاویف و اندرون عضو گردد مانند اهلیلج . (قانون ب...
عصر. [ ع َ ] (ع مص ) فشار دادن ، و به دست خود فشوردن چیزی را. (از منتهی الارب ). افشردن انگور و زیتون و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ). افشردن ...
عصر. [ ع َ ] (ع اِ) روز. (منتهی الارب ). یوم .(اقرب الموارد). || شب . (منتهی الارب ). لیل . (از اقرب الموارد). || آخر روز تا سرخ شدن آفتاب ...
عصر. [ ع َ ] (اِخ ) سوره ٔ صدوسوم از قرآن کریم . مکیه است و دارای سه آیت . پس از سوره ٔ تکاثر و پیش از سوره ٔ هُمَزة قرار دارد و آغاز میشود به...
عصر. [ ع َ ص َ] (ع اِ) بامداد. || شبانگاه . (منتهی الارب ). از عَشی ّ تا سرخ شدن آفتاب . (از اقرب الموارد). || نماز دیگر. || زندان . || گر...
« قبلی صفحه ۱ از ۹ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.