اض
نویسه گردانی:
ʼḌ
اض . [ اَض ض ] (ع مص ) مضطر گردانیدن فقر کسی را بسوی کسی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). مُلْجاء و مضطر کردن کسی را به کسی . (از اقرب الموارد). مضطر کردن . (زوزنی ). اضطرار و الجاء. (تاج المصادر بیهقی ). اضاض . (اقرب الموارد). رجوع به اضاض شود. || شکستن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شکستن . (زوزنی ). اص ّ.رجوع به اص شود. چنانکه در جمهره آمده بمعنی کسر است ، چون هض و در بعض نسخ آن کسر است چون عض . (از تاج العروس ). || مشقت دادن ، بگفته ٔ لیث . (از تاج العروس ). نهایت مشقت دادن کار کسی را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رسیدن مشقت از کاری به کسی . (از اقرب الموارد). اضاض . (اقرب الموارد). رجوع به اضاض شود. || میل کردن شترمرغ ماده بجای بیضه نهادن خود. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (ص ) آنکه کام زوَرینش به زیرین نزدیک بود در وقت سخن گفتن دندانش از هم برنیاید. (تاج المصادر).
واژه های همانند
۲۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بقعه امامزاده قاسم مربوط به دوره صفوی است و در شهرستان شمیرانات، در مجاورت کوهستان شمیران واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۳۵۱ با شمارهٔ ثبت ۹۰...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.