اض
نویسه گردانی:
ʼḌ
اض . [ اَض ض ] (ع مص ) مضطر گردانیدن فقر کسی را بسوی کسی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). مُلْجاء و مضطر کردن کسی را به کسی . (از اقرب الموارد). مضطر کردن . (زوزنی ). اضطرار و الجاء. (تاج المصادر بیهقی ). اضاض . (اقرب الموارد). رجوع به اضاض شود. || شکستن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شکستن . (زوزنی ). اص ّ.رجوع به اص شود. چنانکه در جمهره آمده بمعنی کسر است ، چون هض و در بعض نسخ آن کسر است چون عض . (از تاج العروس ). || مشقت دادن ، بگفته ٔ لیث . (از تاج العروس ). نهایت مشقت دادن کار کسی را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رسیدن مشقت از کاری به کسی . (از اقرب الموارد). اضاض . (اقرب الموارد). رجوع به اضاض شود. || میل کردن شترمرغ ماده بجای بیضه نهادن خود. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (ص ) آنکه کام زوَرینش به زیرین نزدیک بود در وقت سخن گفتن دندانش از هم برنیاید. (تاج المصادر).
واژه های همانند
۲۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
در سدۀ 4ق/10م امپراتوری بیزانس، میراثخوار فرهنگ یونان، توانست پس از چند سده عقبنشینی در برابر مسلمانان، نخستینبار برخی از نقاط مسلمان شده را به چنگ...
مکانیک سماوی شاخهای از علم ستارهشناسی است که به مطالعهٔ اجرام سماوی میپردازد. این رشته علمی می کوشد قوانین فیزیک را با رفتار ستارهها و سیارات منطب...
این یک برداشت کاملا شخصی است و ممکن است اشتباه باشد : با توجه به مصرع دوم بیت :"بر صخره از سیب زنخ بر میتوان دید / خورشید را بر نیزه کمتر میتوان ...
به سازمان اسناد و کتابخانه ملی حمهوری اسلامی ایران، گوگل، یاهو یا هر سرچ انجین دیگری که می شناسید رجوع فرمائید. شاید معلومتان شود واژه مطلع در مراجع ...
خوراندن/کنانیدن دهانی، یکی از روشهای دارو دادن/خوراندن=ترزیق است که در آن ماده/مواد از طریق دهان به بدن رسانده میشود. این روش را به اختصار، Per os ی...
در نامه ای که رستم فرخزداد سردار سپاه ایران در جنگ قادسیه به برادرش می نویسد، پیش بینی می کند که اگر ایران از اعراب شکست بخورد، آینده ی ایران چنین خو...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ابو زید عبدالرحمان بن محمّد بن محمّد بن محمّد بن الحسن بن محمّد بن جعفر بن محمّد بن ابراهیم بن عبدالرّحمان بن خلدون بن عثمان، معروف به ابن خلدون، صاحب...
با جستجوی واژه های: رو، روی، مو، گیسو، چهره، غبغب، گردن و زیور در شاهنامه، به خوبی می توان دریافت که زنان در ایران باستان پوشش سر و چهره نداشته اند: گ...
لامی. (ص. نسبی ) منسوب به لام. || (اِ) لامه . لامک . لام الف : پیچیده یکی لامی ۞ میرانه به سر بر بربسته یکی گزلک ترکانه کمر بر. (نسخه ای از سوزنی ). /...