اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اطار

نویسه گردانی: ʼṬAR
اطار. [ اِ ] (ع اِ) اطار چیزی ؛ هر آنچه آنرا احاطه کند. گرداگرد چیزی ،گویند: بنوفلان اِطار لبنی فلان ؛ هرگاه در گرداگرد آنان نزول کنند. (از اقرب الموارد). هرچه محیط چیزی باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کناره ٔ لب زبرین که حایل است میان روییدنگاه های موی (سبیل ) و لب . (از اقرب الموارد). تندیی که فاصل است میان لب و میان مویهای بروت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کناره ٔ لب . (مهذب الاسماء). || پی سوفار تیر. || تندی ۞ گرداگرد حشفه و حلقه ٔ مردم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دور خصیه ۞ . (مهذب الاسماء). || شاخه های انگور که پیچیده بر داربست رود. || چنبر پرویزن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چنبر غربیل و جز از آن . (مهذب الاسماء). || کمربندمانندی که گرداگرد خانه سازند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، اُطُر. (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). || کولم ۞ آسیا که دندانه ۞ دارد. (مهذب الاسماء). و صاحب نشوءاللغة کلمه ٔ اطار رادر جدولی آورده که بالای آن نوشته است : کلمه های عربی فراموش شده یا مجهول . رجوع به نشوءاللغة ص 94 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
حاجی زینل عطار. [ زَ ن ِ ع َطْ طا ] ۞ (اِخ ) علی بن حسین انصاری مشهور به حاجی زینل عطار. از دانشمندان مائه ٔ هشتم هجری است . او راست : اختی...
علاءالدین عطار. [ ع َ ءُ د د ن ِ ع َطْ طا ] (اِخ ) محمدبن محمد بخاری . از اکابر عرفا و از اعاظم خلفا و اصحاب خواجه بهاءالدین نقشبند وداماد و سجا...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.