اظان
نویسه گردانی:
ʼẒAN
اظان . [ اِ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و چنانکه در لسان العرب آمده است ، شعر ابن مقبل :
تأمل خلیلی هل تری من ظعائن
تحملن بالعلیاءفوق اظان .
را شاهد برای اظان هم آورده اند. رجوع به اطان شود.
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
آذان الثور. [ نُث ْ ث َ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است که آن را لسان الثور نیز گویند و فارسی آن گاوزبان است .
آذان الجدی . [ نُل ْ ج َدْی ْ ] (ع اِ مرکب ) لسان الحمل . (قاموس ). بارتنگ . بارهنگ . و بعضی لسان الحمل را جنسی شمرده اند که آذان الجدی نوع بزر...
آذان الفار. [ نُل ْ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است برّی و بستانی . بستانی آن در کنار آبها و بیشه ها وسایه ها روید، برگش مایل بتدویر و شبیه بگوش مو...
آذان الفیل .[ نُل ْ ] (ع اِ مرکب ) پیل گوش . فیل گوش . پیلغوش . فیلجوش . خبزالقرود. رجل العجل . آرن . (تحفه ). || آرن بزرگ ۞ . لوف الکبیر. شجرةال...
از آن کجا. [ اَ ک ُ ] (حرف ربط مرکب ) از آنکه . بعلت آنکه . بجهت آنکه . از برای آنکه : تنم خمیده چو ذالست از آن کجا زلفت بدال ماند و خالت ...
از آن وقت . [ اَ وَ] (ق مرکب ) ۞ از آنگاه . - از آن وقت باز ؛ مُنذُ. مُذ. از آن زمان پس .
از آن باز. [ اَ ] (ق مرکب ) از آن وقت . از آن زمان . من ذلک الزمان .
آذان الحمار گیاهی پایا، گلدار و پر شاخه است که بلندی آن به 30 تا 90 سانتی متر (1و2) و گاه یک متر (3) می رسد. ساقه ها راست،زاویه دار و پوشیده از تارهای...
آذان القاضی . [ نُل ْ ] (ع اِ مرکب ) اُذُن القاضی . سرةالارض . آذان القسیس . در الجزایر بدان اذن الشیخ گویند. و لاتینی آن قوطولیدون ۞ است ، بگ...
آذان القسیس . [ نُل ْ ق ِس ْ سی ] (ع اِ مرکب ) اُذُن القسیس .آذان القاضی . و صاحب تحفه گوید نوعی از ابرون است .