اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اعدا

نویسه گردانی: ʼʽDʼ
اعدا. [ اَ ] (ع اِ) دشمن . (ناظم الاطباء). اعدای دین و دولت ؛ دشمن دین و دولت . (ناظم الاطباء). اعدا عدو؛ بطور مبالغه یعنی سخت دشمن و دشمن بزرگ . (ناظم الاطباء). دشمنان .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
اعداء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ عدو.(دهار). ج ِ عدو، بمعنی دشمن که مفرد و مثنی و جمع ومذکر و مؤنث در وی یکسان است و گاه به این صورت جمع بندند چ...
اعداء. [ اِ ] (ع مص ) یاری دادن و مدد کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اعانت کردن و یاری دادن . (از اقرب الموارد). یاری دادن...
اعدا شدن . [ اَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دشمن شدن . خصم گردیدن : چون خار تو خرما شد ای برادریک رویه رفیقان شوندت اعدا.ناصرخسرو.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.