اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اغل

نویسه گردانی: ʼḠL
اغل . [ اَ غ ِ ] (اِ) جایی باشد که در کوه وصحرا بجهت خوابانیدن گوسفندان سازند. (آنندراج ) (برهان ) (هفت قلزم ). و آن را آغل بالمد نیز خوانند. (آنندراج ). اغول است یعنی جای خوابیدن گوسفندان . (انجمن آرای ناصری ). آغل و جای باش گوسفندان در کوه و بیابان . (ناظم الاطباء). بمعنی آغال و آغِل است . (برهان ). اغلب آغُل ۞ تلفظ کنند و آن مرکب است از پیشوند و غول بمعنی جایگاه گوسفندان وچارپایان دیگر. (حاشیه ٔ برهان چ معین ) :
غم مخورید هر شت ر ره نبرد در این اغل
زان که به پستی اند و ما بر سر کوه بر شرف .

مولوی (از آنندراج ).


در تداول عامه بیشتر آغُل تلفظ کنند که مرکب از پیشوند (آ) و غول بمعنی جایگاه گوسفند و چارپایان دیگر :
گاهی چو گوسفندان در غول جای من
گاهی چو غول گرد بیابان دوان دوان .

بوشکور (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
اغل . [ اُ غ ُ ] (اِخ ) آدم علیه السلام . (شرفنامه ٔ منیری ).
اغل . [ ] (اِخ ) همان اغول حاجب است که از امرای محمد خوارزمشاه درخوارزم بود. (از تاریخ جهانگشا ج 1 ص 97 و 124). همان مغول حاجب است . ر...
اقل . [ اَ ق َل ل ] (ع ن تف ) کمتر و اندک تر. (ناظم الاطباء) (آنندراج )(غیاث اللغات ). بسیار کم . کوچکتر. (ناظم الاطباء).- اقل الحاج ؛ کمترین ...
آغل . [ غ ِ / غ ُ ] ۞ (اِ) جای گوسفندان و گاوان و دیگر چارپایان بشب در خانه یا کوه وبیشتر کنده ای در زیرزمین باشد. کمرا. شب گاه . شبغا. شوگ...
آغل، آغیل: در هزارستان (مناطق مرکزی افغانستان) به دِه و قریه اطلاق می شود
این واژه عربی و اسم فاعل عقل است و پارسی آن اینهاست: خردمند (پارسی دری) ژیتاک، ژیتار (ژیت از سنسکریت: چیتَ= عقل + پسوند فاعلی «اک، ار») سِپاناک، سِ...
عَقْل یا خِرَد (به انگلیسی :Reason) به نیروی درونی انسان گفته می‌شود که کنترل و مهار کننده امیال او می‌باشد.[۱] عقل، فکر، و حس سه منبع شناخت در فلسفه...
[نیروی شناخت چیزها از راه حواس پنج گانه و اندیشه؛ و دارای دو شاخه است: 1ـ هنر (استعداد، شم): نیروی انجام دادن کاری که همه یکسان آن را ندارند؛ هر گروهی...
عاقل . [ ق ِ ] (ع ص )خردمند. دانا. هوشیار و زیرک . (ناظم الاطباء). ج ، عقلاء و عُقّال و عاقلون . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (اقرب ...
عاقل . [ ق ِ ] (اِخ ) وادیی است که اِمَرة در بالای آن و رمه در پائین آن است و پر از طلح بود. (معجم البلدان ).
« قبلی صفحه ۱ از ۸ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.