اجازه ویرایش برای همه اعضا

آغل

نویسه گردانی: ʼAḠL
آغل، آغیل: در هزارستان (مناطق مرکزی افغانستان) به دِه و قریه اطلاق می شود
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
آغل . [ غ ِ / غ ُ ] ۞ (اِ) جای گوسفندان و گاوان و دیگر چارپایان بشب در خانه یا کوه وبیشتر کنده ای در زیرزمین باشد. کمرا. شب گاه . شبغا. شوگ...
چشم آغل . [ چ َ / چ ِ غ ِ / غ ُ ] (اِ مرکب ) چشمالوس و نگریستن بیک گوشه ٔ چشم بود. (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی چ اقبال ص 199). از گوشه ٔ چشم نگاه ...
داش آغل . [ غ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد واقع در 17 هزارگزی خاور بوکان و 17هزارگزی خاور شوسه ٔ بوکان به میاندوآب ...
داش آغل . [ غ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دول بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 39هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و یکهزارگزی باختر شوسه ٔ اروم...
قره آغل . [ ق َ رَ غ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چالدران بخش سیه چشمه ٔ شهرستان ماکو واقع در 45000 گزی شمال خاوری سیه چشمه و3 هزارگزی خاور شوسه...
قزل آغل . [ ق ِ زِ غ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان الند بخش حومه ٔ شهرستان خوی واقع در 50 هزارگزی شمال باختری خوی و 14 هزارگزی باختر شوسه ٔ خوی ب...
قمش آغل . [ ق َ م ِغ ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان یکانات بخش مرکزی شهرستان مرند، واقع در 28هزارگزی شمال باختری مرند و 7هزارگزی شوسه ٔ خوی به ...
ساری آغل . [ غ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقع در 24 هزارگزی جنوب باختری قره آغاج و 48 هزارگزی ش...
اغل . [ اَ غ ِ ] (اِ) جایی باشد که در کوه وصحرا بجهت خوابانیدن گوسفندان سازند. (آنندراج ) (برهان ) (هفت قلزم ). و آن را آغل بالمد نیز خوانند. ...
اغل . [ اُ غ ُ ] (اِخ ) آدم علیه السلام . (شرفنامه ٔ منیری ).
« قبلی صفحه ۱ از ۸ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.