افراد
نویسه گردانی:
ʼFRʼD
افراد. [ اِ ] (ع مص ) تنها کردن چیزی را.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (کشاف اصطلاحات الفنون ) (مؤید). تنها کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || تنها در کاری درآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : در مداومت مدام و منادمت پریچهرگان زیبااندام طریق افراد سپرده . (جهانگشای جوینی ). || یکسو نمودن . || جدا کردن . || پیغامبر فرستادن . || یک بچه آوردن ماده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یک بچه زادن . (مؤید) (تاج المصادر بیهقی ). || حج مفرد گزاردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فقهاء این لفظ را در مورد تنها گزاردن هر یک از حج و عمره استعمال کرده اند که هر دورا با یکدیگر نگذارند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
- حج افراد ؛ یکی از سه قسم حج است که در فقه بنامهای حج افراد، حج قرآن ، حج تمتع خوانده میشود. افراد آنست که در وقف احرام نیست . انجام حج تنها بکند و آنرا احکام خاصی است . رجوع به همین لغت نامه ذیل کلمه ٔ حج شود.
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
افراد. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ فرد، بمعنی تنها و طاق و ضد زوج . (آنندراج ). ج ِ فرد، تنها و نصف زوج که طاق باشد. (از منتهی الارب ).- افرادالنجوم ؛...
این واژه عربی و اوپ (= جمع) فرد می باشد و پارسی آن اینهاست:
هَنسان، هَنساس (هَنس = فرد؛ اوستایی + «ان، اس»)
پاریْوان pãrivãn، پاریْواس pãrivãs (پاری...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
حج افراد. [ ح َج ْ ج ِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از سه نوع حج که حج تمتع و حج قران و حج افراد است . رجوع به کتب فقیهه ٔ شیعه و رج...
پارسی این دو واژه ی عربی، این است: رینل نابستو rinel-nābastu (رین: فرد [پهلوی] با پسوند جمع لکی اِل) (نا با سغدی آبستو)***فانکو آدینات 09163657861
بیگانه نباید بیاید. . ناآشنا هرگز این جا نیاید. . دیگران نباید این جا بیایند. . کسی نباید بیاید مگر کارکنان این جا. . ناآشنا بیبروبرگرد این جا نیاید....