افرند
نویسه گردانی:
ʼFRND
افرند. [ اِ رِ ](ع اِ) فِرِند. جوهر شمشیر. || نگار شمشیر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شمشیر جوهردار. (منتهی الارب ). شمشیر. (از اقرب الموارد). || گل سرخ . (منتهی الارب ). حوحم یعنی گل سرخ . (از اقرب الموارد). || قسمی جامه . (منتهی الارب ). نوعی لباس . (از اقرب الموارد). || دانه ٔ انار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || معرب پرند فارسی . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
افرند. [ اَ رَ ] (اِ) فر و نیکویی . (برهان ) (ناظم الاطباء) (هفت قلزم ) (آنندراج ). || زیبائی . (برهان ) (ناظم الاطباء) (هفت قلزم ) (آنندراج ). هم...