افس
نویسه گردانی:
ʼFS
افس . [ اَ ف ِ ] (اِخ )از شهرهای قدیم و معروف یونان که به یونانی افسوس وبه فرانسه افز گفته میشود. این شهر جزو مستعمرات یونانی ایران در زمان کوروش بود و از شهرهای بسیار خوش آب و هوا و کم نظیر و مسکن ینیانها بوده است . مؤلف ایران باستان ذیل بیان مستعمرات یونانی چنین آرد: ینیانهائی که شهر بانیونیوم متعلق به آنهاست ، شهر خود را در جاهائی بنا کرده اند، که از حیث خوبی آب و هوا در هیچ جا نظیر ندارد... شهرهای ینیایی واقع در لیدیه اینها است : افس ، کلن فن ، لیدوس ، تئوس ، کلازمن و فوسه .این ها به یک زبان تکلّم میکنند. (ایران باستان ص 287). مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: نام باستانی شهر آیاسلوغ و بطور واضح نام شهر عظیمی است که در محل ایاسلوغ در ساحل غربی آناطولی وجود داشته است . این بلد بزرگترین بلدی بوده که بهمت مهاجران یونانی در سواحل آناطولی بنا شد و بغایت معمور و بینهایت مزین بوده . واز جمله بناهای عظیم این شهر معبد باشکوه دیانه (کنایه از قمر) است که هنوز پابرجا است این معبد بسیار بزرگ و باتکلف ساخته شده و یکی از عجایب هفتگانه ٔ باستانی بشمار است و گویند اصحاب کهف از اهالی همین شهر بوده اند. (از قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به تاریخ ایران باستان ص 646، 667، 863، 943 و فهرست عمومی آن کتاب و تاریخ الحکمای قفطی ص 185 و قاموس الاعلام ترکی ذیل ایاسلوغ و افسس و افسوس در همین لغت نامه شود.
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
عفس . [ ع َ ] (ع مص ) بازداشتن . (منتهی الارب ). حبس . (از اقرب الموارد). || خوار و حقیر ساختن . (منتهی الارب ). خوار داشتن . (المصادر زوزنی ). |...
عفص . [ ع َ ] (ع مص ) برکندن . (منتهی الارب ). قلع. (از اقرب الموارد). || غالب آمدن در کشتی و سست گردانیدن . || پیچ دادن کسی را. (از منته...
عفص . [ ع َ ] (ع اِ) مازو که از آن سیاهی سازند، مولد است یا عربی . (منتهی الارب ). بار درخت بلوط، واحد آن «عفصة» است و آن مولد می باشد و ازکلا...
عفص . [ ع َف َ ] (ع اِمص ) پیچیدگی بینی و گرفتگی آن . (منتهی الارب ). التواء و پیچیدگی در بینی . (از اقرب الموارد).
عفص . [ع َ ف ِ ] (ع ص ) تندمزه و گویند طعام عفص ؛ یعنی طعامی که در آن قبض باشد. (از منتهی الارب ). «عفوصة»دار. (از اقرب الموارد). هر چیز که م...