افق
نویسه گردانی:
ʼFQ
افق . [ اَ ف ِ ] (ع ص ) پوست نیم پیراسته یا پوستی که آنرا نادوخته یا ناشکافته دباغت دهند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
عفق . [ ع َ ف َ ] (ع اِمص ) آمد و شد شتران بر آبخور. (منتهی الارب ).
عفق . [ ع ُف ُ ] (ع اِ) مگس . (منتهی الارب ). || گرگهایی که نمی خوابند و نمی خوابانند. (از اقرب الموارد).