اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اقبال

نویسه گردانی: ʼQBAL
اقبال . [ اِ ] (ع مص ) روی به چیزی آوردن . (ترجمان القرآن ). پیش آمدن و روی آوردن بهر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نقیض ادبار. (ناظم الاطباء).
- اقبال کردن ؛ روی آوردن . متوجه شدن . (ناظم الاطباء) : بر آنچه ستوده ٔ عقل و پسندیده ٔ طبع است اقبال کنم . (کلیله و دمنه ).
|| دوال ساختن نعل را. (منتهی الارب ). قبال کردن نعلین را. (تاج المصادر بیهقی ). || پیش آمدن شب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || کج گردیدن چشم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کج چشم شدن چنانکه گویی به بینی خود نگاه میکند. (المصادر). || اقبل گردانیدن کسی را. || خردمند و دانا شدن سپس نادانی و گولی . || چسبیدن بچیزی و ملازم شدن آن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || آغاز کردن کاری را. || چیزی پیش کسی داشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ضمان کسی قبول کردن . || سعادتمند شدن . || روی کسی بچیزی گرداندن . (آنندراج ). || روی آوردن دولت بسوی کسی . (غیاث اللغات ) :
مخرام و مشوخرم از اقبال زمانه
زیرا که نشد وقف تو این مرکز غبرا.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
اقبال . [ اِ ] (از ع ، اِمص ) در تداول فارسی زبانان ، دولت و قوت طالع و این گویا از معنی سعادتمند شدن اخذ شده باشد و بلند از صفات اوست و بصله...
اقبال . [ اِ ] (اِخ ) عباس اقبال آشتیانی . محقق و مورخ ایرانی . (ولادت 1314 هَ . ق . و وفات 1334 هَ . ش .). وی در آغاز جوانی شاگرد درودگر بود ...
اقبال . [ اِ ] (اِخ ) از بلوکات قزوین در راه قزوین زنجان و جمعیت آن با بلوک بشاریات 10000 تن است و عده ٔ قرای هر دو بلوک 97 تن است .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
خوش اقبال . [ خوَش ْ / خُش ْ اِ ] (ص مرکب ) سعید. خوشبخت . خوش طالع. خوش نقش . نیک اختر.
اقبال مند. [ اِ م َ ] (ص مرکب ) صاحب اقبال . (ناظم الاطباء). بختیار.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
جواد اقبال از چهره های ماندگار در حوزه فرهنگ و از پیشکسوتان نشر در ایران درگذشت. جواد اقبال همراه با ابراهیم رمضانی، مرحوم حسن معرفت و طهوری و چند نام...
عباس اقبال . [ ع َب ْ با س ِ اِ ] (اِخ ) رجوع به اقبال ... شود.
کلاته اقبال . [ ک َ ت َ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اردوغش بخش قدمگاه شهرستان نیشابورو 266 تن سکنه دارد. محلی کوهستانی و معتدل است . آب...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.