الحی
نویسه گردانی:
ʼLḤY
الحی . [ اَ ] (ع اِ) اَلح . ج ِ لَحْی . (از اقرب الموارد). رجوع به لحی شود.
واژه های همانند
۵۹ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۴ ثانیه
"مشیت" از مادهی "شیء" مصدر "شاء، یشاء" است که در لغت از آن به اراده تعبیر شده؛ و در اصطلاح به معنی تمایل یافتن به سوی چیزی تا حدّی که به طلب آن چیز...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
گنج الهی .[ گ َ ج ِ اِ لا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از قناعت است . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ). || (اِخ ) کلام خدا را گویند. (برهان ). قرآن ...
"مشیت" از مادهی "شیء" مصدر "شاء، یشاء" است که در لغت از آن به اراده تعبیر شده؛ و در اصطلاح به معنی تمایل یافتن به سوی...
الهی پناه . [ اِ لا پ َ ] (ص مرکب ) کسی که عالم علم حکمت الهی باشد، و الهی نام فنی است از سه فن حکمت یعنی طبیعی ، ریاضی و الهی . (از غی...
الهی قمی . [ اِ لا ی ِ ق ُ ] (اِخ ) رجوع به الهی کاشانی شود.
پیک الهی . [ پ َ / پ ِ ک ِ اِ لا ] (اِخ ) جبرئیل . (آنندراج ).
حکیم الهی . [ ح َ اِ لا ](اِخ ) میرزا شمس الدین حکیم الهی ثانی (1252 - 1336 هَ . ق .) پسر مرحوم میرزا محمدجعفر حکیم الهی لواسانی (متوفای 1298 ه...
دین الهی .[ ن ِ اِ لا ] (اِخ ) دینی که اکبر شاه ، پادشاه هند درسال 1582 م . بیاری ابوالفضل بن مبارک پدید آورد. این دین مبتنی بر اسلام بود و...
روح الهی . [ ح ِ اِ لا] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مراد از آن نفس ناطقه است .(از فرهنگ علوم عقلی تألیف دکتر سجادی ). رجوع به حکمةالاشراق مصح...