الی
نویسه گردانی:
ʼLY
الی . [ اِل ْی ْ / اَ لا / اِ لا ] (ع اِ) نیکویی . (مهذب الاسماء). نعمت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ،آلاء. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۰ ثانیه
آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر...
علی . [ ع َل ْی ْ ] (ع مص ) بالای سقف برآمدن . (از منتهی الارب ). بالا رفتن و صعود کردن . (از تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). عِلْی . ...
علی . [ ع َل ْی ْ ] (اِخ ) موضعی است در جبال هذیل . و در شعر امیةبن ابی عائذ آمده است : لمن الخیام بعلی فالاحراص فالسودتَین فمجمع الابواص .(...
علی . [ ع ِل ْی ْ ] (ع مص ) بالای سقف برآمدن . (از منتهی الارب ). بالا رفتن و صعود کردن . (از تاج العروس ) (متن اللغة). عَلْی . عُلی ّ. رجوع به...
علی . [ ع ُل ْی ْ ] (ع اِ) بزرگان و اشراف و أجله . (از متن اللغة).
علی . [ع َ لا ] (ع جرف جر) بر. (ناظم الاطباء). برای استعلا بکار رود. (از منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (تاج العروس ) (مغنی اللبیب ). مانند« :...
علی . [ ع ُ لا ] (ع اِمص ) بزرگی و بلندی قدر و بلندی در منزلت . (منتهی الارب ). بزرگی و شرف . (از اقرب الموارد). رجوع به علا شود. || (ص ، اِ...
علی . [ ع ُ لا ] (اِخ ) شهری است به سواد وادی القری . (منتهی الارب ) (از متن اللغة).علا. (معجم البلدان ) (متن اللغة). موضعی است از ناحیه ٔ واد...
علی . [ ع ُ لا ] (اِخ ) موضعی است به دیار غطفان . (منتهی الارب ). علا. (معجم البلدان ) (متنن اللغة).
علی . [ ع ُ لا ] (اِخ ) چند چاه است به دیار کلاب . (منتهی الارب ). چاههایی است نزدیک حصا از دیار کلاب . (از معجم البلدان ). چاههایی به دیار ب...