گفتگو درباره واژه گزارش تخلف آلی نویسه گردانی: ʼALY آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۳۹ ثانیه واژه معنی آلی آلی . (حامص ) سرخی . سرخی نیم رنگ . آلی آلی . [ لا ] (ع ص ) گوسفند بزرگ دنبه . کبش دنبه ناک . || مرد بزرگ سرین . آلی بالی آلی بالی . (اِ) آلوبالو. آلبالو. قراصیا. آلوی ابوعلی . شیمی آلی شیمی آلی زیر مجموعه ای از دانش شیمی است که درباره ترکیبات کربن یا مواد آلی سخن میگوید، عنصر اصلی که با کربن ترکیبات آلی را تشکیل می دهند، هیدروژن می ... ترکیب آلی ترکیب آلی به هر نوع ماده و ترکیب شیمیایی(جامد-مایع-گاز) میگویند که در ملکولهای خود دارای کربن باشد. این تعریف عام نیست و شامل همه ترکیبات کربندار م... حسین آلی حسین آلی . [ ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ چلبی آدرنوی حنفی متخلص به آلی . درگذشته ٔ 1050 هَ . ق . یک تاریخ عمومی به ترکی نگاشته و دیوان... حکمت آلی حکمت آلی . [ ح ِ م َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) منطق . میزان . علم المیزان . رجوع به حکمت شود. ترکیبات آلی مواد شیمیایی دارای منشاء حیوانی یا گیاهی را آلی مینامند این ترکیبات به علت ضروری بودن نیروی حیاتی برای تولیدشان - از مواد معدنی (مواد غیرآلی) متمایز ... علی بلند مرتبه علی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۵۷۹ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود