اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الی

نویسه گردانی: ʼLY
الی . [ اِل ْی ْ / اَ لا / اِ لا ] (ع اِ) نیکویی . (مهذب الاسماء). نعمت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ،آلاء. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۷ ثانیه
علی دیک . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) از فضلای قرن سیزدهم مصر بود. او راست : عمل الدواوین المتواتر فی بیان رسوم الدفاتر، که در سال 1289 هَ . ق . در ق...
علی دولی . [ ع َ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کبودگنبد، بخش کلات شهرستان دره گز. واقع در 35 هزارگزی جنوب کبودگنبد. ناحیه ای است کوهستانی و ...
علی رقی . [ع َ ی ِ رَق ْ قی ] (اِخ ) ابن عبدالرحیم بن حسن بن عبدالملک بن ابراهیم سلمی عباسی رقی بغدادی ، مشهور به ابن عصار و مکنّی به اب...
علی رقی . [ ع َ ی ِ رَق ْ قی ] (اِخ ) ابن عبدالملک رقی ، مکنّی به ابوالحصین . وی قاضی حلب بود و ذکر او در یتیمةالدهرثعالبی آمده است . رجوع ...
علی رضا. [ ع َ ی ِ رِ ] (اِخ ) ابن موسی الکاظم بن جعفرالصادق علیهم السلام ، مکنّی به ابوالحسن . هشتمین امام نزد شیعه ٔ امامیه . او راست : 1 - ...
علی رنگی . [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نیم بلوک ، بخش قاین ، شهرستان بیرجند. واقع در 51 هزارگزی شمال باختری قاین . ناحیه ای است کوهس...
علی خلج . [ ع َ ی ِ خ َ ل َ ] (اِخ ) (میرزا...). وی شاعر و از ملازمان فریدون جعفر بوده است . و قسمتی از اشعار او در مجالس النفائس آمده است . (ا...
علی خرد. [ ع َ ی ِ خ َ ] (اِخ ) ابن احمد خرد یمانی . فقیه و اصولی و ادیب بود و به سال 994هَ . ق . درگذشت . او را تحقیقی در رساله ٔ قشیریه است...
علی حنش . [ع َ ی ِ ح َ ن َ ] (اِخ ) ابن قاسم بن حنش ذیبینی صنعانی .از تاریخ نویسان بود. وی در سال 1143 هَ . ق . در شهرذیبین از شهرهای یمن م...
علی حبش . [ ع َ ی ِ ح َ ب َ ] (اِخ ) (ملا...) مازندرانی ، مشهور به جاوید. رجوع به علی مازندرانی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.