اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الی

نویسه گردانی: ʼLY
الی . [ اِل ْی ْ / اَ لا / اِ لا ] (ع اِ) نیکویی . (مهذب الاسماء). نعمت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ،آلاء. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۵.۳۴ ثانیه
علی کل حال . [ ع َ لا ک ُل ْ ل ِ لِن ْ ] (ع ق مرکب ) به هر حال . به هر جهت . در هر حال .
علی کج کینه . [ ع َ ی ِ ک َ ن َ ] (اِخ ) (سلطان ...) وی به همراهی امیر مغول از جانب ابوالغازی سلطان حسین میرزا حاکم بلخ بود. و سلطان محمود...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اصغر علمی ‌اگر چه تحصیل کرده آمریکا است، اما همچنان در دفتری کار می‌کند که در چهار سوی آن تا سقف کتاب چیده شده و جایی برای سوزن انداختن نمانده است. می...
سید علی صالحی زادهٔ ۱۳۳۴ شاعر و نویسنده معاصر ایرانی است. وی پایه گذار جریان موج ناب و جنبش شعر گفتار در شعر معاصر ایران و یکی از دبیران اصلی کانون نو...
نعمت علی خان . [ ن ِ م َ ع َ ] (اِخ ) از پارسی گویان هند است و شاهنامه ای در احوال پادشاهان هندوستان تصنیف کرده است . (از قاموس الاعلام ج 6).
نظام علی شاه . [ ن ِ ع َ ] (اِخ ) احمدبن حاج عبدالواحد کرمانی ، ملقب به نظام علیشاه از عرفا و شعرای قرن سیزدهم و از مریدان رونق علیشاه و از...
لطف علی آباد. [ ل ُ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل . دشت ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی و دارای 30 تن سکنه . آب آن ...
متوکل علی ا. [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ ل ُ ع َ لَل ْ لا ه ْ ] (اِخ ) (الَ ...) رجوع به متوکل السعدی شود.
متوکل علی ا. [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ ل ُ ع َ لَل ْ لا ه ْ ] (اِخ ) (الَ ...) رجوع به متوکل ثانی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.