الی
نویسه گردانی:
ʼLY
الی . [ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه در 20 هزارگزی جنوب باختری تربت حیدریه سر راه شوسه ٔ عمومی مشهد به زاهدان . تپه و معتدل است . سکنه ٔ آن 422 تن شیعه ٔ فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و پنبه و شغل مردم زراعت و گله داری و کرباس بافی است . راه مالرو دارد. و از تجرود میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۹ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن همام بن محمدبن ابراهیم بن حسن انصاری دمشقی ، مشهور به ابن شاطر و مطعم و ملقب به علاءالدین و م...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد حسینی جویمی شیرازی شافعی ، ملقب به نورالدین . رجوع به علی جویمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد دهکی رازی ، مکنی به ابوالقاسم . رجوع به علی دهکی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد زهری شروانی مدنی نقشبندی حنفی ، ملقب به کمال الدین . رجوع به علی شروانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن معلی . از مشایخ شیعه و راوی فقه ، از ائمه بود. (از الفهرست ابن الندیم ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن موسی بن جعفر الصادق (ع ). فرزند او «محمد» روایت کند که با پدرخود «علی » در وقتی که سخت محتاج بودند بنزد ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن هاشم . از علماء و فقهای شیعه است و کتاب المناقب و کتاب اختیار القرآن و کتاب قرب الاسناد و کتاب نوادر ال...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن هاشم قمی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی قمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم انباری شیعی . از فضلای قرن دهم هجری . رجوع به علی انباری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بحری مصری مالکی ، ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن . از قضات قرن نهم هجری . رجوع به علی مصری شود.