گفتگو درباره واژه گزارش تخلف الی نویسه گردانی: ʼLY الی . [ اِ ] (اِخ ) ۞ (جزیره ٔ...) ناحیه ٔ شمالی از کنت نشین ۞ کمبریج ۞ از کشور انگلستان که بوسیله ٔ جریان آب لوز ۞ جدا میشود. مرکز آن مارش ۞ است . و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۳ ثانیه واژه معنی علی طائفی علی طائفی . [ ع َ ی ِ ءِ ] (اِخ ) ابن حسن بن صالح نجار طائفی . رجوع به علی نجار شود. علی کسائی علی کسائی . [ ع َ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) ابن حمزةبن عبداﷲبن عثمان اسدی کوفی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به کسائی . قاری و تجویددان و لغوی و نحوی ... علی قنائی علی قنائی . [ ع َ ی ِ ق َ ] (اِخ )ابن عبدالرحمان بن عیسی بن عروةبن جراح قنائی . مکنی به ابوالحسن . وی نویسنده بود و در سال 413 هَ . ق . درگ... علی قنائی علی قنائی . [ ع َ ی ِ ق َ ] (اِخ ) ابن محمدبن جعفربن محمدبن عبدالرحیم بن حجون قنائی . ملقب به فتح الدین . وی در سال 708 هَ . ق . در قوص در... علی وفائی علی وفائی . [ ع َ ی ِ وَ ] (اِخ ) ابن جابربن عامر مالکی وفایی . نسب شناس بود. او راست : مناهل الصفا باتصال نسب السادات بالنبی المصطفی ، که در... علی هنائی علی هنائی . [ ع َ ی ِ هَُ ] (اِخ ) ابن حسن هنائی . مشهور به کراع النمل و دوسی و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی کراع النمل شود. زید بن علی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. علی بن جهم این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. علی الحقیقه این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. علی تجویدی علی تجویدی (۱۵ آبان ۱۲۹۸ - ۲۴ اسفند ۱۳۸۴) نوازنده ویولن و سهتار، آهنگساز، پژوهشگر و مؤلف ایرانی بود. زندگینامه [ویرایش] علی تجویدی در سال ۱۲۹۸... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۳۵۲ ۳۵۳ ۳۵۴ ۳۵۵ ۳۵۶ صفحه ۳۵۷ از ۵۷۹ ۳۵۸ ۳۵۹ ۳۶۰ ۳۶۱ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود