گفتگو درباره واژه گزارش تخلف الی نویسه گردانی: ʼLY الی . [ اِ ] (اِخ ) ۞ (جزیره ٔ...) ناحیه ٔ شمالی از کنت نشین ۞ کمبریج ۞ از کشور انگلستان که بوسیله ٔ جریان آب لوز ۞ جدا میشود. مرکز آن مارش ۞ است . و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۲.۷۹ ثانیه واژه معنی علی اندلسی علی اندلسی . [ ع َ ی ِ اَ دُ ل ُ ] (اِخ ) ابن محمد لخمی اشبیلی مغربی اندلسی مالکی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی لخمی شود. علی اندلسی علی اندلسی . [ ع َ ی ِ اَ دُ ل ُ ] (اِخ ) ابن موسی بن عبدالمک بن سعید عنسی اندلسی غرناطی مغربی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن سعید. رج... علی اندلسی علی اندلسی . [ ع َ ی ِ اَ دُ ل ُ ] (اِخ ) ابن موسی بن علی بن موسی بن محمدبن خلف انصاری سالمی اندلسی جیانی ، مشهور به ارفع رأس و مکنّی به... علی الاصول علی الاصول . [ ع َ لَل ْ اُ ] (ع ق مرکب ) اصولاً. بطور کلی . علی الاشبه علی الاشبه . [ ع َ لَل ْ اَ ب َ ] (ع ق مرکب ) بنابر آنچه مانندتر است . شبیه تر. ماننده تر. ماناتر. و رجوع به اشبه شود. علی الاشهر علی الاشهر. [ ع َ لَل ْ اَ هََ ] (ع ق مرکب ) بطور مشهورتر. بنابرآنچه مشهورتراست . بنابرآنچه آوازه تر است . و رجوع به اشهر شود. علی الاحوط علی الاحوط. [ ع َ لل ْ اَ وَ ](ع ق مرکب ) به احتیاط نزدیکتر. بااحتیاطتر. بنابرآنچه به دوراندیشی نزدیکتر است . و رجوع به احوط شود. علی التحقیق علی التحقیق . [ ع َ لَت ْ ت َ ] (ع ق مرکب ) بدون شک و شبهه . یقیناً. بی شبهه .بطور حقیقت و راستی و درستی . (ناظم الاطباء). بر مبنای یقین . بر ... علی التخییر علی التخییر. [ ع َ لَت ْ ت َ ] (ع ق مرکب ) اختیاراً. بااختیار. بنابر تخییر. رجوع به تخییر شود. علی التدریج علی التدریج . [ ع َ لَت ْ ت َ ] (ع ق مرکب ) اندک اندک . رفته رفته . کم کم . بتدریج . متدرجاً. تدریجاً. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴۴۷ ۴۴۸ ۴۴۹ ۴۵۰ ۴۵۱ صفحه ۴۵۲ از ۵۷۹ ۴۵۳ ۴۵۴ ۴۵۵ ۴۵۶ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود