گفتگو درباره واژه گزارش تخلف الی نویسه گردانی: ʼLY الی . [ اِ ] (اِخ ) ۞ (جزیره ٔ...) ناحیه ٔ شمالی از کنت نشین ۞ کمبریج ۞ از کشور انگلستان که بوسیله ٔ جریان آب لوز ۞ جدا میشود. مرکز آن مارش ۞ است . و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۶.۳۵ ثانیه واژه معنی علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صلاح بن علی بن محمدبن عبداﷲ صعدی یمانی زیدی . رجوع به علی صعدی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صلاح الدین بن علی بن صلاح الدین حسنی کوکبانی ، ملقّب به جمال الدین . رجوع به علی کوکبانی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صلاح الدین سخومی . رجوع به علی سخومی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صلاح الدین یوسف ایوبی ، مشهور به ملک افضل نورالدین . رجوع به علی ایوبی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صوفی .علی بن محمدبن علی بن محمد علوی عمری شجری ، ملقّب به نجم الدین و مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن صوفی . ر... علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صیرفی . علی بن داوودبن ابراهیم جوهری ، مشهور به ابن صیرفی .رجوع به علی جوهری (ابن داوودبن ابراهیم ...) شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صیرفی . علی بن عثمان بن عمربن صالح دمشقی شافعی ، مشهور به ابن صیرفی و ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن .... علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ضائع. علی بن محمدبن علی بن یوسف اشبیلی ، مشهور به ابن ضائع و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی اشبیلی (ابن محمدبن ... علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن طالب هندی پیشاوری (علی رضا...). رجوع به علی رضابن طالب ... شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن طاووس . علی بن موسی بن جعفربن محمدبن احمدبن طاووس علوی فاطمی ، مشهور به ابن طاووس و مکنّی به ابوالقاسم وملقب ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۸۸ ۸۹ ۹۰ ۹۱ ۹۲ صفحه ۹۳ از ۵۷۹ ۹۴ ۹۵ ۹۶ ۹۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود