امآد
نویسه گردانی:
ʼMʼAD
امآد. [ اِم ْ ] (ع مص ) نرم و نازک گردانیدن سیرآبی گیاه را. (منتهی الارب ). تر و تازه و نازک کردن سیرآبی گیاه را. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
عماد شیرازی . [ ع ِ دِ ] (اِخ ) میرزا محسن خطاط اردبیلی شیرازی ، ملقب به عمادالفقراء و متخلص به حالی . رجوع به عمادالفقراء شود.
عماد تبریزی . [ ع ِ دِ ت َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم تبریزی ، متخلص به ارفع. وی شاعر بود و ابیاتی از شعر او در تذکره ٔ نصرآبادی آمده است . (از الذر...
عماد اردبیلی . [ ع ِ دِ اَ دَ ] (اِخ ) میرزا محسن خطاط اردبیلی شیرازی ، ملقب به عمادالفقراء و متخلص به حالی . رجوع به عمادالفقراء شود.
عماد اصفهانی . [ ع ِ دِ اِف َ ] (اِخ ) محمدبن صفی الدین ابی الفرج محمدبن نفیس الدین ابی الرجاء حامدبن محمدبن عبداﷲبن علی بن محمود اصفهانی . مک...
سید عمادالدین حسنی برقعی(مبرقعی)، معروف به عماد خراسانی (۱۳۰۰ - ۲۸ بهمن ۱۳۸۲) شاعر غزلسرا و قصیدهسرای مشهور خراسانی است و از نامآوران شعر و غزل معا...
سید علی عمادالدین نسیمی متخلص به نسیمی، شاعر و متفکر حروفیه در قرن هشتم هجری بود. او بنا به منابعی از ترک های شیراز [۱][۲][۳] یا از مردمان تبریز[۴][۵]...
ادیب، سیاستمدار،سپهسالار، و از وزرا و وکلای دربار بهمنیان هندوستان در قرن نهم بوده است. محل تولد وی را یکی از روستاهای گیلان به نام گاوان یا (قاوان) د...