اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امام

نویسه گردانی: ʼMAM
امام . [ اِ ] (اِخ ) (میرزا قاسم ) از معاصران خواندمیر مؤلف حبیب السیر و در خط تعلیق و نستعلیق و فن شطرنج استاد بوده و شعر می سروده است . خواندمیر سه بیت زیر را از او نقل کرده است :
شد مرا کاسه ٔ سر خاک در میخانه
باشد از گردش ایام شود پیمانه
زآشنایان همه بیگانه شدم بهر تو من
آشنا ناشده گشتی تو ز من بیگانه
پیش واعظ منشین قصه ٔ طوبی مشنو
قد برافراز که کوته شود این افسانه .
رجوع به حبیب السیر جزء4 ازج 3 صص 616-617 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
امام زاده ورچه . [ اِ دَ / دِ ؟ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حمزه لو بخش خمین شهرستان محلات ، واقع در 23 هزارگزی شمال باختری خمین و 3 هزارگزی...
امام زاده هاشم . [ اِ دَ / دِش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سنگر و کهدمات بخش مرکزی شهرستان رشت ، واقع در 17 هزارگزی جنوب دوشبنه بازار و 32...
امام زاده هاشم . [ اِ دَ / دِ ش ِ ] (اِخ ) امام زاده ای است در دهکده ای بهمین نام واقع در دهستان سنکر و کهدمات رشت که از زیارتگاههای منطقه ٔ...
امام زاده یحیی . [ اِ دَ / دِ ی َح ْ یا ] (اِخ ) از بناهای دوره ٔ قاجاریه در شهر طهران است . (یادداشت مؤلف ).
امام زاده یحیی . [ اِ دَ / دِ ی َح ْ یا ] (اِخ ) از بناهای قدیمی شهر ورامین است . (یادداشت مؤلف ).
امام زاده یحیی . [ اِ دَ/ دِ ی َح ْ یا ] (اِخ ) محله ای است در شهر ساری . (از ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 81).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
امام محمد غزالی . [ اِ م ُ ح َم ْ م َ دِ غ َزْ زا ] (اِخ ) رجوع به ابوحامد غزالی شود.
امام موسی کاظم . [ اِ سا ظِ ] (اِخ ) موسی بن جعفربن علی بن حسین بن علی (ع ). امام هفتم شیعه ٔ امامیه ٔ اثناعشری . رجوع به موسی ... شود.
امام زاده یوجان . [ اِ دَ / دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گله زن بخش خمین شهرستان محلات ، واقع در 12 هزارگزی خاوری خمین و 6 هزارگزی شمالی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.