گفتگو درباره واژه گزارش تخلف املی کردن نویسه گردانی: ʼMLY KRDN املی کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) املا کردن : گهی بلبل زند بر زیر و گه صلصل زند بر بم گهی قمری کند از بر گهی ساری کند املی . منوچهری (دیوان ص 131).رجوع به املی و املا شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی عملی کردن عملی کردن . [ ع َ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بعمل درآوردن . قابل انجام یافتن کردن . نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود